بيابان‌زايي در ايران – چهارمين و آخرين بخش

     آري نيكان عزيز!

    به نخستين جمله از اين مجموعه گفتارهاي چهارگانه برمي‌گردم: نبايد از خاطر برد قرارداشتن در صدر كشورهاي دچار ناپايداري محيطي، مي‌تواند حتّا غمناك‌تر از بودن در سياهه‌ي سرزمين‌هاي فقير و گرسنه باشد. زيرا با بکارگيری بسياري تمهيدات اقتصادي و فرهنگي مي‌توان براي برون‌رفت از فقر و گرسنگي راهي جست، امّا چه بسا كه پيامدهاي ناپايداري محيطي آنچنان برگشت‌ناپذير باشند كه گستره‌هاي وسيعي از زمين را براي هميشه از حيات تهي كنند. اتفاقي كه هم‌اكنون نشانه‌هاي آن را مي‌توان در قهاوند همدان، آوج قزوين، شهريار كرج، مسيله قم، حسين‌آباد جنداب، جنوب ورامين، بورالان آذربايجان غربي، علي‌آباد گرگان، بيجار كردستان، بختگان فارس و ... مشاهده كرد.

برای درج دیدگاه خویش در مورد این پست می توانید به سایت مهار بیابان زایی مراجعه فرمایید.

ادامه نوشته

الگوي ساختاري توسعه‌ي پايدار - 3

   بسياري از نويسندگان و دست‌اندركاران، توسعه‌ي پايدار را به معناي حوزه‌ي تعامل سه قلمرو اجتماعي، اقتصادي و زيست محيطي توصيف كرده‌‌اند.
    اغلب گفته مي‌شده جايي كه ...

برای درج دیدگاه خویش در مورد این پست می توانید به سایت مهار بیابان زایی مراجعه فرمایید.

ادامه نوشته

مفهوم توسعه و پايداري در آن -2

     توسعه به منزله فرآيندي است كه در نتيجه‌ي آن، تحولي مثبت در راستاي بهبود شرايط اجتماعي حاصل مي‌شود. اين تحول معمولاً ...

برای درج دیدگاه خویش در مورد این پست می توانید به سایت مهار بیابان زایی مراجعه فرمایید.

ادامه نوشته

توسعه پايدار ، فرسايش خاك و بيابان‌زايي - 1

           «يك كشور تنها در اثر نفوذ دشمن به حوزه‌هاي فيزيكي، سياسي يا فرهنگي‌اش در معرض انحطاط قرار نمي‌گيرد، كشوري كه نتواند از ميراث‌هاي طبيعي و موجودات زنده‌ي گياهي و جانوري خويش به درستي حراست كرده و از شرايطی دمادم ناپايدارتر در محيط طبيعی خود متأثر باشد؛ نمونه‌ي آشكاري از فرهنگ و تمدّني رو به زوال را نمايش مي‌دهد؛ تمدّني كه ديگر حتا كسي تمايلي به فتح آن هم نخواهد داشت.»

شاهدي بر تشديد فرسايش خاك در اثر عمليات تكنوژنيك در ايران

     فرزند برومند استاد عزيزم دكتر آهنگ كوثر (نيك‌آهنگ)، نگارنده را مورد خطاب قرار داده و ضمن ابراز نگراني از تشديد سياست‌هاي ناپايداركننده‌ي سرزمين در ايران، مصداق‌هاي كمي‌اش را در حوزه‌ي فرسايش خاك و بيابان‌زايي طلب كرده است.
    پاسخ كوتاه پرسشش اين است كه هرچند هنوز هيچ پژوهش مستقلي در اين خصوص صورت نگرفته، امّا بر بنياد برآوردهاي نهادهاي مسئول كشوري، نرخ فرسايش خاك از حدود 2 ميليارد تن (در اوايل دهه هشتاد ميلادي) به مرز 5 ميليارد تن در سال رسيده است كه از اين نظر در منطقه مقام نخست را داريم و در جهان (پس از چين)، حايز رتبه دوم هستيم. نگران‌كننده‌تر آن كه تجاوز شتابان كشتزارهاي ديم به اراضي مرتعي و تغيير كاربري اراضي طبيعي، سبب شده تا نرخ فرسايش از سطح ديم‌زارها تا مرز 100 تن در هكتار نيز برسد كه فوق‌العاده فاجعه‌بار است.
    نگارنده، در طول يك سال گذشته با سفر به استان‌هاي آذربايجان غربي، كردستان، زنجان، همدان، مركزي، قزوين، قم، اصفهان، سيستان و بلوچستان، لرستان، كهكيلويه و بويراحمد، چهارمحال و بختياري، مازندران، اردبيل، سمنان و اصفهان خود از نزديك شاهد تصرف غيرقانوني اراضي مرتعي و تبديل آنها به اراضي كم‌بازده ديم بوده است. تنها در يك مورد (يعني در استان مركزي)، ميزان اين تجاوز در سال 1386 بيش از 5 برابر ميانگين سالانه آن بوده است!
    و اما در مورد بيابان‌زايي، وضعيت از اين هم ناگوارتر است. چرا كه افت سطح آب‌هاي زيرزميني، نشست زمين، شوري‌زايي، جنگل‌تراشي و زوال پوشش گياهي نيز به مؤلفه جابجايي خاك افزوده شده و سيماي آشناي بياباني را تا نزديك شهرهاي بزرگ كشور، چون تهران (ورامين و شهريار)، مشهد، اصفهان (دشت سگزي)، شيراز، همدان (دشت قهاوند) و اراك (ميقان و جنداب) امتداد داده است. رخدادهايي كه به اغلب آنها با مستندات مربوطه در اين تارنما پيش‌تر اشاره شده است.
    با اين وجود، مايلم به دليل اهميت موضوع به اين بحث با جديت بيشتري پرداخته (در اين پست و سه پست آينده) و ديگر مخاطبين و خوانندگان اين سطور را نيز به مشاركت در آن دعوت كنم.

    نيكان عزيز!
   در منزلگاه نخست، بايد بپذيريم: انديشگانِ «پايداری»، در شمارِ موضوعاتی است که درجه‌ی اهميت آن در جستارهای زيست‌محيطی، نشان از آگاهی و رفاه نسبی منطقه يا جامعه‌ای دارد که گرايه‌هاي محيط زيست در آن به چالش کشيده شده است. به سخنی ديگر، معرفی، اندازه‌گيری و پايش پيوسته‌ي «شاخص‌های پايداری» در قلمرو مدیریت منابع طبیعی مسأله‌ی بسيار مهمی است؛ امّا برای آنانی که مجال آن را دارند يا اين مجال به آنها داده شده است تا به مسايل بزرگ و مهم خويش بيانديشند! و نه آن گروه بزرگ از ملّت‌هايي كه هنوز در كابوس تهيه‌ي نان شب و آب سالم گرفتار هستند و بخش قابل توجهي از آنها بي‌سواد بوده و در زير خط فقر زندگي مي‌كنند (گفتني آنكه ميانگين سواد 70 ميليون ايراني در حال حاضر به گفته دكتر نادرقلي قورچيان، فقط دوم ابتدايي است).
    به هر حال، به نظر مي‌رسد پيشينه‌ي توجه جدي به واژه‌ي پايداري به دوره‌ي طرح جستارهاي بين‌المللي مرتبط با گزارش كميسيون بروتلند، تحت عنوان «آينده مشترك ما» در سال 1987 برسد؛ گزارشي كه اين واژه را با واژه‌ي «توسعه» مرتبط ساخت. گزارش مزبور بر جنبه‌هاي اقتصادي پايداري از طريق توسعه پايدار به مثابه توسعه اقتصادي، نيازهاي نسل كنوني را- بدون مخاطره انداختن قابليت توانمندي نسل‌هاي آتي در رفع نيازهاي خودشان- تأمين كند، مورد تأكيد قرار داد. در حقيقت، طرفداران پندارينه‌ي «تلفيق و پيوستگي پايداري و توسعه» از آن هنگام تلاش كردند تا رشد اقتصادي در مكتب نئوكلاسيك‌ها را با چالش جديد حفاظت از محيط‌زيست يا شناخت بيوفيزيكي «محدوديت هاي رشد» به مثابه محدوديتي براي رشد اقتصادي، مواجه ساخته و به تعامل و هارموني رسانند. واژه‌ي پايداري همچنين توسط گروه مشورتي پژوهش‌هاي بين‌المللي كشاورزي (CGIAR) در گزارش وضعيت جهان در سال 1989 به معناي مديريت موفقيت‌آميز منابع كشاورزي به منظور ارضاع نيازهاي در حال تغيير انسان‌ها در عين حفاظت يا تقويت كيفيت محيط‌زيست و حفاظت از منابع طبيعي  مورد استفاده قرار گرفته است. قبل از آن واژه پايداري در چارچوب بهره‌وري به مثابه تصوير تشريحي بوم‌سازگان‌ها، «پايداري قابليت يك سامانه به منظور حفظ بهره‌وري به رغم آشفتگي‌هاي عمده (تنش‌هاي شديد)» بكار گرفته شده بود .
    تعاريف فوق به تدريج به يك مفهوم جامع كل‌گرا بسط و توسعه يافت. از آن روست که پس از طرح نخستین مباحث پایداری در نشست ریو (1992)، بی‌گمان كمتر كسي مي‌توانست تحولات عظيمي را كه تعهد به پايداري در اجراي طرح‌هاي توسعه در پي‌خواهد داشت، پيش‌بيني كند.
    بنابراين، مي‌توان ورود كاملاً جدي مسأله‌ي پايبندي دولت‌ها به پايداري سرزمين را به 16 سال پيش و همزمان با اجلاس سران زمين در ريودوژانيرو برزيل (1992) مرتبط دانست؛ زماني كه رهبران جهان به توصیه ی نخبگان خویش، تصمیم گرفتند تا پای پیمانی را امضاء کنند که آرمانش، اجرایی‌کردن و تحقق دریافت‌های مندرج در بند بندِ دستور 21 بود؛ دستوری که نخستين و شايد مهمترين رهاوردش را بايد تأسيس کميسيون توسعه‌ی پايدار (CSD) يا Commission Sustainable Development دانست؛ کميسيونی که وظيفه‌ی اصلی آن پايش پيشرفتی است که در حرکت به سوی يک آينده‌ی پايدار رخ می‌دهد.
    يكي از چالش‌هاي مهم در اين زمينه قدرت درك، تحليل روابط حياتي و پويا بين اجزاء سامانه و توانايي ما در شناسايي اين روابط پيچيده و تعيين نوع و كيفيت داده‌هايي است كه امكان سنجش پايداري را امكان پذير مي‌سازد. بديهي است دانايي‌ها، سطح و كيفيت پژوهش‌هاي بنيادي و كاربردي و مديريت اطلاعات حاصله در تحقق اين مهم نقش تعيين كننده دارند.
    شوربختانه بايد اعتراف كرد كه روند توسعه‌ي اقتصادي با نگرش سنتي – دست كم تا يكي دو دهه‌ي گذشته (و هنوز متأسفانه در برخي از كشورها تا امروز) - به گونه‌اي بوده است كه هر چند در بخش‌ها و قلمروهاي نسبتاً كوچكي دستاوردهاي قابل توجهي كسب كرده، ليكن به دليل ناديده‌انگاشتنِ خسارت‌هاي جبراني و زيان وارده به بخش‌هاي ديگر، عملاً با چالش‌هاي عميق زيست‌محيطي مواجه شده است.

ادامه دارد ...

برای درج دیدگاه خویش در مورد این پست می توانید به سایت مهار بیابان زایی مراجعه فرمایید.

انارهای برفی!

مهار بيابان زايي بر روي درياچه يخ زده باغ ملي گياه شناسي! - ۱۹ دي ماه ۸۶

اين انارهاي برفي به همراه تصاوير زيباي ديگري از سيماي برفي باغ ملي گياه‌شناسي ايران پيش‌كش شما باد …

ادامه نوشته

از فرسايش و رسوب تا تغيير اقليم و جهان‌گرمايي

    چهارشنبه‌ي گذشته (۲۸ آذرماه ۸۶)، به دعوت اعضاي كميته‌ي ملّي فرسايش و رسوب، مهمان گروهي از نخبگان دانش خاك‌شناسي و آبخيزداري كشور بودم. بهانه‌ي اين حضور، نمايش و تحليل فيلم مستند و  بحث‌برانگيز آقاي ديويس گاگنهايم (يك حقيقت ناخوشايند) بود كه بر اساس كتابي از «ال گور»، سياستمدار پيشين و فعال زيست‌محيطي كنوني آمريكايي ساخته شده و تاكنون با حدود دو ميليارد نفر بيننده، در شمار پرتماشاگرترين فيلم‌هاي مستند علمي جهان قرار گرفته است.

ادامه نوشته

چرا پژوهش‌ها در عرصه منابع طبيعي كارايي ندارند؟

روي جلد كتاب آقاي فورنيس

     در سامانه‌ي مديريت حاكم بر پژوهش، به ويژه در بخش تحقيقات منابع طبيعي كشور، اغلب مشاهده مي‌شود كه ستاده‌ها و بروندادها تناسبي درخور با استعدادها و توان‌هاي علمي سرمايه‌هاي انساني نهادهاي علمي پژوهشي و آموزشي كشور ندارد. به ديگر سخن، «تصميم‌گير»هاي كشور نتوانسته‌اند، آن گونه كه سزاوار مي‌نمود، «تصميم‌ساز»ها و كارآفرينان را به قليان انداخته و استعدادهاي بالقوه‌ي ايشان را بالفعل سازند. رخدادي كه سبب شده، نه‌تنها كارمايه‌ها (انرژي‌ها) به هدر رود، بلكه ضريب رضايتمندي از شغل نيز كاهش يابد ...

برای درج دیدگاه خویش در مورد این پست می توانید به سایت مهار بیابان زایی مراجعه فرمایید.

 

ادامه نوشته

راهي براي نجات جنگل‌هاي ارزشمند ايران

     محمّدكاظم عراقي، حسين حسين‌خاني، هاشم كنشلو، عباس فخريان، مسعودرضا حبيبي، حبيب‌الله عرب‌تبار، امير نوربخش، محمود معلمي، حسين مجد طاهري، روح‌انگيز عباس عظيمي و فرزانه قاسمي؛ گروهي از پژوهشگران مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع كشور هستند كه اينك پس از بيش از يك دهه تحقيق و بررسي مستمر به رهبري عادل جليلي توانسته‌اند «راهبرد تأمين پايدار مواد لينگو سلولزي ايران» را در كتابي با همين نام ارايه ...

برای درج دیدگاه خویش در مورد این پست می توانید به سایت مهار بیابان زایی مراجعه فرمایید.

ادامه نوشته

چرا كنفرانس بالي نافرجام نماند؟!

    آنچه كه سبب شد تا 10 هزار شركت‌كننده حاضر از يكصد و نود كشور جهان را پس از دو هفته حضور پرتنش، خوشحال و راضي از جزيره‌ي بالي اندونزي به خانه‌هايشان بازگرداند، چه بود؟ چرا اينبار و در پايان يك همايش مهم زيست‌محيطي، هيأت آمريكايي حاضر در همايش مورد انتقاد شديد قرار نگرفت و هو نشد؟! آنچه سبب تغيير 180 درجه‌اي مواضع دولتي شد كه سالهاست مخالفين پندارش را در حوزه‌ي جهان‌گرمايي، علناً مجنون و ديوانه خطاب مي‌كند، چه بود و چرا اينك سياسيون كاخ سفيد هم - ظاهراً - همان حرفي را مي‌زنند كه مخالفين ايشان در خارج از كاخ و بيرون از خاك آمريكا بر زبان مي‌رانند؟!
    آيا اين صرفاً ترفندي مصلحت‌انديشانه براي جلب آراي رأي‌دهندگان آمريكايي است؟ آيا گروه جنگ‌افروز نومحافظه‌كار كه همواره در طول هفت سال گذشته، دست بالا را در هيأت حاكمه‌ي آمريكا داشته نفوذ خويش را از دست داده است؟ و يا شايد اينك نخبگان جمهوري‌خواه، بيش از هر زماني دريافته‌اند كه كنفسيوس در سه هزار سال پيش راست گفته است، وقتي نوشت: «درختي كه در برابر باد نمي‌ايستد و خم مي‌شود، پايدارتر است.»
    اينها دغدغه‌هايي است كه شكل‌دهنده‌ي آخرين يادداشت نگارنده در ستون گرمايش روزنامه جام‌جم بود، مطلبي كه با عنوان: «در كنفرانس بالي، چرا آمريكا عقب‌نشيني كرد؟!» (البته با حذف پاراگراف آخرش) در روز چهارشنبه -۲۸ آذرماه ۸۶ - منتشر شد.
    اينك متن كامل و بدون حذف آن يادداشت را مي‌توانيد در ادامه مطالعه فرماييد:

برای درج دیدگاه خویش در مورد این پست می توانید به سایت مهار بیابان زایی مراجعه فرمایید.

ادامه نوشته