آيا نرخ فرسايش بادي در ايران طبيعي است؟!

سخنراني محمد درويش در اهواز- 29 دي 1387

     همزمان با روز هواي پاك و به دعوت اداره كل حفاظت محيط زيست استان خوزستان، فردا در همايش تخصصي آلودگي هوا شركت كرده و در تالار اجتماعات شركت سهامي آب منطقه‌اي استان، به ايراد سخنراني با عنوان: «راهبرد مهار فرسايش بادي در خوزستان و ايران» خواهم پرداخت.
    اينك براي آگاهي خوانندگان عزيز مهار بيابان‌زايي، چكيده‌ي آنچه كه در اهواز ارايه خواهم كرد را منتشر مي‌كنم:

ادامه نوشته

پز روشنفکری ، سدسازی و رابطه با آمریکا!

تازه‌ترین اتهام به مخالفان سدسازی در ایران!


     روزنامه خراسان، اخیراً گزارش نسبتاً مفصلی را به همت محسن داوری، گزارشگر دفتر بجنورد – خراسان شمالی – آن روزنامه تدارک دیده که مطالعه‌ی آن را به طرفداران و مخالفان سدسازی در کشور توصیه می‌کنم. البته مطابق معمول، برخی از فرازهای طرح شده در این گفتگو‌ها – از جمله بخشی از نظرات نگارنده - واجد مصلحت انتشار! قرار نگرفت؛ امّا خوشبختانه خود جناب داوری مشروح آن را در تارنمای شخصی‌شان منتشر کرده‌اند. نکته‌ی جالب در این گزارش اتهام حیرت‌انگیزی است که از سوی محمد علایی، مدیرعامل شرکت سهامی آب منطقه‌ای خراسان شمالی متوجه مخالفان سدسازی بی‌رویه شده است! ایشان در پاسخ خبرنگاری که از وی می‌پرسند: «آیا قبول دارید كه سدسازی نوعی فعالیت بیابان زاست؟» به صراحت پاسخ می‌دهند: «این یك بحث روشنفكرانه است كه منشاء آن هم آمریكاست!»
    البته نظیر چنین سخنانی را پیش‌تر از سوی وزیر برکنار شده‌ی کشور، عوضعلی کردان و نیز معاون اول رییس جمهور، وزیر پیشین راه و چندین مقام دولتی دیگر شنیده‌ایم؛ اما حیرت نگارنده وقتی بیشتر می‌شود که که خود جناب علایی اعتراف می کند که سد‌سازی به دلیل دست‌اندازی‌هایی که در نظام طبیعی به وجود می‌آورد، نمی‌تواند به طور مطلق خیر باشد!»


     به هر حال، گزارش 23 دی ماه 1387  روزنامه خراسان – شماره 117176 - را با عنوان : «سدسازی از دیدگاه موافقان و مخالفان» می‌توانید در این نشانی مطالعه کنید و یا اصل گزارش را با عنوان: «سد سازی؛ از افتخار تا تردید» در تارنمای شخصی خبرنگار سختکوش بجنوردی، جناب محسن داوری عزیز پیگیری فرمایید.

    مؤخره:

    بسیار مایلم بدانم که چگونه ممکن است در دولتی که حامی اصل 50 قانون اساسی است و دست‌کم دو نهاد قدرتمند آن برای پاسداری و حراست از این اصل مترقی موجودیت یافته‌اند؛ گرایه‌های محیط زیستی و حساسیت نسبت به خطرات تخریب منابع طبیعی تا این حد از سوی برخی از مدیران میانی و ارشد دولتی به سخره گرفته شده و حتا طرفداران محیط زیست را مزدورانی بیگانه‌پرست بینگارند و بپندارند؟!

    آیا کسی هست که مرا یاری دهد؟


درج نظر

اقدام شایسته‌ای که دیده نشد!


     هموطن عزیز و فرزانه‌ام – پیمان – از سواحل خلیج همیشه فارس ایران برایم خبری را ارسال کرده که به گمانم باید بیش از این انعکاس می‌یافت. کوشش و صرف وقت و سرمایه برای پاکسازی این خلیج نیلگون و ارزشمند پارسی، کاری بس بزرگ و گران‌سنگ است و به سهم خود از همه‌ی طبیعت دوستانی که در این مانور سبز شرکت داشتند، قدردانی کرده و دست مریزاد می‌گویم.

    امید که از این پس نبینیم و نخوانیم و نشنویم که «خلیج فارس دیگر نیلگون نیست»!



درج نظر

فضيلت برنامه‌هاي توسعه در چيست؟!

     روز گذشته، دو روزنامه اعتماد ملّي و اعتماد نيز، گزارش‌هاي نسبتاً مفصل و جامع‌تري را از هم‌انديشي شنبه‌ي گذشته بين منتقدين و مديران سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخيزداري كشور منتشر كردند. ضمن تشكر از درج اين دو گزارش ارزشمند، از آنجا كه امكان لينك دادن به گزارش اعتماد ملي وجود ندارد، متن كامل آن را مي‌آورم. همچنين گزارش اعتماد را با عنوان: «ناپايداري 100 ميليون هکتار از اراضي کشور، حقيقت تلخ مرگ طبيعت در ايران» را مي‌توانيد در اين نشاني بخوانيد.

گزارش روزنامه اعتماد ملي - 24 دي 1387

گزارش مفصل روزنامه اعتماد ملي از هم‌انديشي منتقدين و مديران منابع طبيعي كشور


     يك عضو هيات علمي موسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع هشدار داد: 15 متر افت آب‌هاي زيرزميني در 30 سال گذشته

     صدور مجوز‌هاي پي‌درپي براي احداث پالا‌يشگاه و پتروشيمي و كارخانه‌هاي خودروسازي در سه استان شمالي و در حريم امن جنگل‌ها و تالا‌ب‌هاي شمال كشور و تشديد فعاليت‌هاي معدن‌كاوي، راهسازي و سدسازي در جنگل‌هاي باستاني شمال كه اين روزها به نقطه اوج رسيده و اعتراض بسياري از كارشناسان و محققان را برانگيخته سرانجام واكنش سازمان جنگل‌ها و مراتع را برانگيخت. به نحوي كه اين سازمان براي نخستين‌بار فضاي يك مناظره كارشناسي را براي متخصصان و كارشناسان منتقد با مديران اين سازمان فراهم كرد و از جمعي از خبرنگاران تخصصي حوزه منابع طبيعي نيز براي ارائه پرسش‌هاي انتقادانه دعوت كرد.

    هر چند در اين ميزگرد مديران و معاونان سازمان جنگل‌ها كمتر به پرسش‌هاي مطرح‌شده پاسخ دادند اما همين كه انتقادات كارشناسي را شنيدند و برخي از تخريب‌هاي صورت‌گرفته در عرصه‌هاي ملي را تاييد كردند نقطه‌عطفي بود هم براي خبرنگاران و هم براي كارشناسان كه از اين پس اگر انتقادي هم صورت مي‌گيرد، ديگر كمتر مسوولي را مي‌توان در اين حوزه يافت كه اساسا ماهيت اين گزارش‌ها را انكار كند. اين ميزگرد كارشناسي نشان داد كه سازمان جنگل‌ها علي‌رغم اينكه هنوز هم تا رسيدن به شرايط آرماني فاصله بسيار دارد اما حداقل مديران آن گوش شنوا براي استماع انتقادات رسانه‌ها و كارشناسان دارند تا شايد بخشي از اين پيشنهادها و انتقادها را با برنامه‌هاي مديريت خود پيگيري كنند. آنچه در ذيل مي‌آيد بخشي از گزارش اين جلسه است كه به صورت اختصار تشريح شده است.
كانت معتقد است فضيلت چاقوي جراحي در تيز بودنش است بنابراين فضيلت برنامه‌هاي توسعه يك كشور هم در سياست‌ها و برنامه‌هاي حفظ محيط زيست است.>  اين بخشي از سخنان محمد درويش، ‌عضو هيات علمي موسسه تحقيقات جنگل‌ها است كه طي چند ماه گذشته از جمله كارشناساني بوده كه عموما با درج مطالب علمي و زيست‌محيطي در رسانه‌ها و سايت شخصي خود به بيان ديدگاه‌هايش درباره منابع طبيعي كشور پرداخته است. وي كه به‌شدت از سياست‌هاي جاري كشور در بخش منابع طبيعي و محيط زيست انتقاد مي‌كرد در نشست هم‌انديشي كارشناسان و مديران سازمان جنگل‌ها با ذكر آمار به بيان تنها گوشه‌اي از فجايع زيست‌محيطي كشور مي‌پردازد. درويش در اين جلسه خاطرنشان كرد: بر اساس گزارش كميته ملي توسعه پايدار 100 ميليون هكتار از اراضي كشور هم‌اكنون در شرايط ناپايدار قرار دارد به طوري كه نرخ فرسايش خاك بين 2 تا 5 ميليارد تن در سال برآورد و اعلا‌م شده است و از آنجا كه مساحت كشور چيزي در حدود 2/1 درصد خشكي‌هاي جهان است پس مي‌توان نتيجه گرفت كه 7/7 درصد از شست‌وشوي خاك جهان تنها در كشور ايران اتفاق مي‌افتد و اين در شرايطي است كه نرخ فرسايش خاك را تنها 2 ميليارد تن در سال درنظر بگيريم.  به گفته وي هم‌اكنون 80 درصد آبخوان‌هاي كشور با تراز منفي مواجه هستند و با توجه به ميزان آبي كه هم‌اكنون از عمق زمين استخراج مي‌شود عمق فاجعه به مراتب بدتر از اين است.
    وي مي‌افزايد: حال اگر در نظر بگيريد هر ساله فقط يك متر از عمق آبخوان‌ها كم شود و مساحت آبخوان‌هاي كشور را نيز يك ميليون هكتار در نظر بگيريم يعني هر ساله يك ميليارد متر مكعب آب سفره‌هاي زيرزميني را از دست مي‌دهيم. درويش اظهار داشت: بر اساس گزارش ديگري كه موسسه نشنال‌جئوگرافيك در 22 سپتامبر سال 2008 اعلا‌م كرده دانشمندان با استفاده از فناوري سيستم اطلا‌عات جغرافيايي GIS و سنجش از راه دور به اين نتيجه رسيدند كه از سال 1971 تا 2001، حداقل 15 متر از سطح آب‌هاي زيرزميني در ايران كاهش پيدا كرده است و اين افت شديد سفره‌هاي آب زيرزميني علا‌وه بر ايران در بخش‌هايي از چين و كاليفرنيا نيز در حد بحراني گزارش شده است. حال توجه داشته باشيد كه در همين دشت ورامين هر سال 2 متر سطح آبخوان پايين مي‌رود و در همدان و قهاروند و كبودرآهنگ در طول 10 سال اخير 4 متر از سطح آبخوان‌هاي منطقه كاسته شده است كه نتيجه آن ايجاد فروچاله‌هاي بزرگ در اين منطقه است.
   درويش با اشاره به سير قهقرايي محيط زيست ايران به تشديد روند انقراض گونه‌هاي جانوري و گياهي پرداخت و گفت: هم‌اكنون از 1028 گونه اندميك گياهي ايران، هزار گونه در فهرست سرخ آي‌يوسي‌ان قرار گرفته است. مگر نه اينكه همين چند وقت قبل بود كه معاون وزير جهاد كشاورزي اظهار داشت نيمي از سكونتگاه‌هاي روستايي كشور از سكنه خالي شده و ساكنان آن به ديگر مناطق مهاجرت كردند و اين همه نشان از روند قهقرايي محيط ‌زيست ايران دارد. اينكه در بين 148 كشور جهان از نظر شاخص‌هاي پايداري محيط زيست در پله 132 جهان قرار مي‌گيريم زنگ خطري است كه بايد به ما حق بدهيد تا نگران محيط زيست كشور باشيم و ‌اين نگراني را يا بايد به سازمان جنگل‌ها بگوييم يا به سازمان محيط زيست كه خوشبختانه وضعيت سازمان جنگل‌ها و مراتع حقيقتا بسيار بهتر از سازمان محيط زيست است چرا كه حداقل اين سازمان فجايع را كمتر انكار مي‌كند. پس وقتي صحبت‌هايي با يك رسانه مي‌شود اگر مسوولا‌ن مربوطه به خوبي از منابع طبيعي و محيط زيست دفاع كنند، بسياري از اين مسائل حل مي‌شود اما متاسفانه كمتر چنين چيزي را شاهديم.
   وي افزود:‌ببينيد وقتي رئيس‌جمهور در سفر استاني خود در مشهد اظهار مي‌دارد كه منابع طبيعي نبايد سد راه توسعه شود من مقصر را رئيس‌جمهور نمي‌دانم. من مقصر را وزير جهاد كشاورزي و سازمان جنگل‌ها و مراتع مي‌‌دانم كه اينچنين القا كرده‌اند. حتي آقاي فرود شريفي، ‌رئيس سازمان جنگل‌ها و مراتع سال گذشته در هفته منابع طبيعي اظهار داشتند اگر قرار باشد ملا‌حظات زيست‌محيطي رعايت شود، پس بايد همه كشور تعطيل شود! پرسش من اين است كه چرا فرود شريفي، عالي‌ترين مقام اجرايي صيانت از منابع طبيعي كشور بايد همان پنداري را داشته باشد كه يك طبيعت‌ستيز توسعه‌گرا دارد؟ چرا وقتي موضوع قطع درختان كهنسال چندصدساله در گيلا‌ن اتفاق افتاد آقاي فرود شريفي با يك موضعگيري ضعيف اظهار داشت كه اگر در ملك شخصي بوده، اشكالي ندارد. اين درختان ميراث چندين و چند ساله طبيعت اين سرزمين و نسخ خطي ارزشمندي است كه گنجينه‌اي از ژن‌هاي ناشناخته را در خود دارند. چرا بايد 30 درصد از رويشگاه‌هاي ارزشمند حرا در ناي‌بند عسلويه را به خاطر توسعه بي‌ضابطه صنايع نفت و گاز از دست دهيم؟ در كدام كشور دنيا اينچنين با طبيعت برخورد مي‌شود؟ پس به ما حق بدهيد كه در اين موارد نگران باشيم.
    برنامه‌ريزي سرزمين در دولت جديد هم تحقق نيافت
    از سوي ديگر دكتر شريعت‌نژاد، قائم‌مقام سازمان جنگل‌ها و مراتع گفت: مديريت منابع طبيعي به شكل موجود مطلوب نيست و اين از ديد هيچ‌كس پنهان نيست. نظام بايد براي سرزمين برنامه‌ريزي كند و بهترين نسخه‌هاي مديريتي را براي عرصه‌هاي خود بريزد. اما در كشور ما علي‌رغم تلا‌شي كه حتي آقاي احمدي‌نژاد داشتند كه نهايتا به انحلا‌ل سازمان مديريت ختم شد باز هم به اين مهم دست پيدا نكردند. از سوي ديگر تهاجمات ديگر دستگاه‌ها به منابع طبيعي هم موجب نگراني ما و همه كارشناسان و اساتيد شده است و اين انتظار بي‌جايي است اگر توقع داشته باشيم اساتيد و دلسوزان نسبت به اين تخريب‌ها بي‌تفاوت باشند ولي انتظار داريم كه آنها به ما كمك كنند. ما بايد از مشاركت مردم استفاده كنيم و شرط هم‌انديشي نيز صداقت است لذا بايد شفاف‌سازي كنيم و اطلا‌ع‌رساني وسيله‌اي براي شفاف‌سازي است كه بايد درست و صادقانه اطلا‌ع‌رساني كنيم و انصاف حكم مي‌كند كه حداقل درباره عملكرد 10 تا 15 سال اخير اقدامات موثري را انجام دهيم. وي افزود: من ترديد ندارم كه اغلب مصاحبه‌شوندگان نگران اين بحث هستند ولي متاسفانه تيترهاي انتخاب‌شده براي اين مطالب در جرايد با متن مصاحبه فرق مي‌كند و نشان مي‌دهد كه اين عناوين تنها براي جلب توجه خواننده بوده است.
    كاظم نصرتي، رئيس جامعه جنگلباني ايران نيز يكي ديگر از كارشناسان منتقد در اين جلسه بود كه وابستگي اين سازمان به وزارت جهاد كشاورزي را ريشه تمام معضلا‌ت موجود در بخش منابع طبيعي عنوان كرد. وي افزود: منابع طبيعي فقط سازمان محيط زيست و سازمان جنگل‌ها و مراتع نيست ولي چون سازمان جنگل‌ها متولي منابع طبيعي است پس نبايد كاري صورت گيرد كه اين سازمان تضعيف شود چون به اندازه كافي تضعيف‌شده است و دليلش هم اين است كه تابع وزارت جهاد كشاورزي است. منابع طبيعي در وزارت جهاد كشاورزي آخرين بخش است و من براي اين حرفم دليل دارم. مگر نه اينكه آخرين حرف را هميشه بايد بالا‌ترين مقام دستگاه بزند و بالا‌ترين مقام اين مجموعه نيز كسي است كه متولي است. ولي از شما مي‌پرسم در اين 3 سال اخير وزير جهاد كشاورزي چند جلسه در سازمان شما با مديران‌تان داشته است؟ آيا نبايد حداقل يك جلسه در اين مدت مي‌گذاشت تا از منابع طبيعي دفاع كند و حرف شما را هم بشنود؟ در تمام مصاحبه‌هايي كه از سوي ايشان در اين 3 سال صورت گرفته حتي يك جمله هم در حمايت از منابع طبيعي ديده نمي‌شود. اگر هست و ايشان با قاطعيت و جديت دفاع كردند، بگوييد. ايشان حتي از اعتبارات منابع طبيعي هم دفاع نكرده‌اند. منابع طبيعي آخرين حد دفاعيات است و متاسفانه اين شيوه اداره منابع طبيعي از ابتداي تشكيل اين سازمان تاكنون در تمام مدت اين 80،90 سال گذشته هم وجود داشته است.
    آمار درستي از جنگل‌ها موجود نيست
   وي افزود: نكته ديگر اين است كه اصلا‌ در تمام اين سال‌ها شفاف‌سازي وجود نداشته چون آمار درستي در اين سازمان وجود ندارد و تا همين 10 سال قبل اصلا‌ آمار درستي در اين سازمان وجود نداشته است و سند و مدركي كه بر اساس آمار تهيه كرده باشيد اصلا‌ وجود ندارد به طوري كه سطح جنگل‌هاي ما از 7 ميليون هكتار تا 18 ميليون هكتار گفته شده است ولي از وقتي سازمان به فكر مستند‌سازي افتاد مي‌گويد 2/14 ميليون هكتار جنگل داريم كه البته در اين هم شك و شبهه وجود دارد ولي همه اين را پذيرفتند.
    نصرتي افزود: وقتي شما در يك سيستم قرار مي‌گيريد كه مسوولا‌ن تراز اول اطلا‌ع‌رساني نمي‌كنند و آمار درستي ارائه نمي‌دهند طبيعي است كه من نوعي مفروضات ذهني خودم را مي‌گويم و از آن دفاع مي‌كنم و چون خودم 12 سال مدير كل دفتر فني و مهندسي سازمان جنگل‌ها و مراتع بودم و همه زندگي‌ام را گذاشتم تا آمارگيري كنيم- كه البته در داخل تشكيلا‌ت هم اين اجازه داده نمي‌شد تا آمار درستي تهيه شود- لذا سازمان به نظر من در جايگاه واقعي خودش نيست و ساختار سازمان مربوط به نيمه دهه 40 است و اين سياست جواب نمي‌دهد. آنچه ما مي‌گوييم بيشتر بر اساس آمار خود سازمان است.
    وي افزود: كشور ما از نظر سرانه مصرف چوب پايين‌تر از جاهاي ديگر است ولي همچنان نياز چوبي داريم و در يك اظهارنظر از سوي يكي از معاونان سازمان گفته شده كه قرار است ظرف 4 سال آينده در توليد چوب از مزارع چوب خودكفا شويم و من مي‌گويم چنين چيزي امكان ندارد. ما 40 سال پيش از اين در كشور انجمن صنوبر داشتيم و سال‌ها كار كرديم ولي بعدا رها شد و دوباره در اين زمينه فعال شديم ولي چون اين چوب‌ها خريدار ندارد از بين رفت. از سوي ديگر سازمان جنگل‌ها و مراتع وظيفه حاكميتي دارد نه تصدي‌گري و با اينگونه اظهارنظرها به نظر مي‌رسد به نوعي اين سازمان در تلا‌ش است وارد تصدي‌گري شود.
    وي افزود: ما مي‌خواهيم زراعت چوب را در كشور توسعه دهيم تا آسيب كمتري به جنگل‌هاي كشور وارد شود ولي افراد وقتي براي گرفتن تسهيلا‌ت مراجعه مي‌كنند دولت اين تسهيلا‌ت را در اختيار آنها قرار نمي‌دهد پس چگونه مي‌خواهيم در توليد چوب خودكفا شويم ؟! از سوي ديگر، جايي در كشور ما باقي نمانده تا زراعت چوب شود. ديگر اراضي‌اي براي واگذاري باقي نمانده و هرچه بوده واگذار شده است، ضمن اينكه براي مزارع چوب بايد اول شيب و ارتفاع زمين و از همه مهم‌تر آب را در نظر گرفت كه چنين زميني ديگر وجود ندارد، پس خودكفايي چوب تا 4 سال آينده امكان ندارد.
    نصرتي افزود: شرح وظايف سازمان جنگل‌ها و مراتع حفاظت، ‌احيا، ‌بهره‌بردري و توسعه منابع طبيعي است و اگر امروز اين همه مشكلا‌ت به وجود آمده به خاطر اين است كه اينقدر به حاشيه پرداختيم كه وظايف اصلي سازماني يادمان رفته است. وقتي همه رسانه‌ها اعلا‌م مي‌كنند كه 150 هزار هكتار از درياچه اروميه خشك و شوره‌زار شد يا زاينده‌رود و ديگر تالا‌ب‌هاي كشور خشك شدند و يا تالا‌ب هورالعظيم براي اكتشافات نفتي واگذار شد من هم مي‌گويم طبيعت ايران در حال مرگ است. به اعتقاد من آنچه امروز در كشور ما در حال وقوع است نشان مي‌دهد كه طبيعت ايران در حال مرگ است. اگر امروز اين همه اتفاقات ناگوار مي‌افتد و روستاها به دليل تخريب منابع طبيعي خالي از سكنه مي‌شوند، بالا‌ترين مسوولا‌ن وزارتخانه جهاد كشاورزي و منابع طبيعي بايد پاسخگو باشند كه چه كردند. اما برعكس است انگار ما وصل شده‌ايم به وزارت جهاد كشاورزي تا فقط حكم بانك زمين را داشته باشيم. امروز بسياري از كارشناسان و حتي مديران و بخش‌هاي فني به سيستم اداري سازمان جنگل‌ها و مراتع معترض‌ هستند. چون اين سازمان چنان خوار و ضعيف شده كه وزير جهاد كشاورزي در يك جلسه رسمي در شمال ايران مي‌گويد امروز ما سه نفر <ميرغضب> در سازمان جنگل‌ها داريم و سازمان سكوت مي‌كند؟ شما چه انتظاري از من داريد؟ ‌من كه سال‌ها در بين شما در سازمان جنگل‌ها و مراتع بودم و همه آمار و اطلا‌عات را مي‌دانم، انتظار نداشته باشيد كه موافق شما سخن بگويم.
    در ادامه اين جلسه منتظري معاون مناطق مرطوب سازمان جنگل‌ها و مراتع در پاسخ به پرسش خبرنگار اعتماد ملي درباره اينكه بر اساس كدام ماده قانوني اجازه ساخت سدهاي بزرگ و كوچك در جنگل‌هاي شمال را صادر مي‌كنيد آن هم در شرايطي كه حتي ساخت سدهاي بزرگ در جنگل‌هاي شمال اخيرا از سوي رئيس‌جمهور نيز مورد نكوهش قرار گرفته است، گفت: اينكه سد كجا احداث شود را ما تعيين نمي‌كنيم ما فقط وظيفه داريم كه بگوييم اين سد اينقدر از اراضي ملي را از بين مي‌برد و مرجع اصلي كميته ارزيابي زيست محيطي در سازمان محيط زيست است و اين كميته مي‌تواند زماني كه گزارش ارزيابي زيست‌محيطي سدها ارائه مي‌شود آنها را رد كند.
    اين سخنان در حالي مطرح شد كه خبرنگار اعتماد ملي اذعان داشت: مطابق قانون، ارزيابي زيست محيطي در پارك‌هاي ملي و مناطقي كه قانون به صراحت در مورد آنها حكم داده كه هيچ كس حق واگذاري يا انجام فعاليت‌هاي عمراني در آنجا را ندارد عملا‌ محلي از اعراب ندارد. اما شما در جنگل‌هايي كه طبق قانون حق واگذاري آنها را نداريد نه‌تنها با ساخت سد موافقت مي‌كنيد كه حتي عرصه را هم از درخت پاكتراشي مي‌كنيد و تحويل وزارت نيرو مي‌دهيد، همچون سد البرز در منطقه سوادكوه كه براي ساخت آن بيش از 500 هزار درخت تنومند قطع شده است و اين ارتباطي به سازمان محيط زيست ندارد و شما كه متولي حفظ منابع طبيعي هستيد، مسووليد و مجوز قطع درختان را شما صادر كرده‌ايد.
اما پاسخ شريعت‌نژاد قائم‌مقام سازمان جنگل‌ها و منتظري، معاون مناطق مرطوب و نيمه‌مرطوب سازمان جنگل‌ها به اين پرسش‌ها باز هم چيزي نبود جز پاس‌كاري توپ داخل زمين سازمان محيط زيست و اينكه كميته ارزيابي زيست محيطي سازمان مي‌تواند اين پروژه‌ها را تاييد نكند و....!
    شريعت‌نژاد همچنين خاطرنشان ساخت: اينگونه هم نيست كه ما در هيچ موردي مخالفتي با ساخت سدها نكرده‌ايم. مثلا‌ سدي در سمنان بود كه ما ساخت آن را رد كرديم به خاطر اينكه بخشي از جنگل را زير آب مي‌برد. مناطقي هم بوده همچون سد شفارود كه درخواست كرديم لا‌اقل حالا‌ كه از ساخت سد منصرف نمي‌شوند ارتفاع سد را پايين بياورند يا مواردي هم بوده كه مكان ساخت سد را تغيير داده‌اند. خبرنگار اعتماد ملي نام اين سدها را پرسيد كه هيچ‌يك از مديران شركت‌كننده در اين جلسه به دليل نداشتن حضور ذهن، ‌پاسخي به اين پرسش ندادند.
    در همين حال محمد درويش به انتقاد از سدسازي‌هاي بي‌ضابطه و گزارش‌هاي ارزيابي تهيه شده پرداخت و گفت: در حال حاضر 83 درصد از سدهايي كه ساخته شده‌اند فاقد شبكه‌هاي آبياري هستند چون اعتبارات وزارت جهاد كشاورزي دراين بخش بسيار كمتر از اعتبارات سدسازان است و اگر قرار باشد اين شبكه‌ها تكميل شوند 50 سال طول مي‌كشد كه قطعا تا آن زمان بسياري از اين سدها پر شده و از رده هم خارج شده‌اند. وي افزود: شما بگوييد كدام يك از گزارش‌هاي ارزيابي ارائه شده براي اين همه سد خطرآفرين در كميته ارزيابي رد شده است ؟ اصلا‌ مساله اساسي اين است كه در ماتريس ارزيابي عموما ما به مسائل اقتصادي ضريب 3 و 4 مي‌دهيم ولي به محيط‌زيست پايين‌ترين ضريب را مي‌دهيم بنابراين ماتريس نهايي هميشه مثبت مي‌شود و نهايتا گزارش‌ها هم تاييد مي‌شود.
    دكتر شريفي يكي ديگر از شركت‌كنندگان در جلسه كه عضو شوراي ‌عالي جنگل و مرتع نيز است در ادامه به تاييد سخنان ميهمانان پرداخت و گفت: سخن من هم اين است كه اگر يك نفر هم در اين سازمان اعتقاد به حفظ منابع طبيعي دارد بايد حرف بزند و مخالفت قانوني و علني خودش را ابراز كند. الا‌ن مساله تخريب درياچه اروميه همين سدسازي است كه اگر ارزيابي زيست محيطي هم شده ولي به درستي انجام نشده است در حالي كه كشور ايران متعهد به كنوانسيون تنوع زيستي و رامسر است و بايد سلا‌مت اكوسيستم‌هاي كشور و تنوع زيستي را در درازمدت تضمين كند. متاسفانه اغلب افرادي هم كه در كميته ارزيابي سازمان شركت مي‌كنند صلا‌حيت علمي ندارند و اگر يك نفر هم از دانشگاه وارد اين جلسه مي‌شد برخي معاونان سازمان محيط زيست توصيه مي‌كردند كه ديگر فلا‌ن آقا نيايد به همين ترتيب گزارش‌هايي هم كه در اين كميته تاييد مي‌شود محل اشكال است. وي افزود:‌چرا مديران سازمان هر جا سخن از تخريب منابع طبيعي در يك طرح عمراني مي‌شود، مساله اشتغالزايي را پيش مي‌كشند. مگر سازمان جنگل‌ها مسوول اشتغالزايي است؟ سازمان وظيفه‌اش حفظ منابع طبيعي است و از اين موضوع بايد دفاع كند نه سدسازي و راهسازي و ساخت پتروشيمي و پالا‌يشگاه.
    اظهارات پرسش‌برانگيز رئيس سازمان محيط زيست
     شريعت‌نژاد، قائم‌مقام سازمان جنگل‌ها در ادامه پاسخ داد: اينكه ميزان فرسايش خاك در كشور ما رو به فزوني دارد شكي نيست و هم اكنون به‌طور متوسط 10 تن در هكتار فرسايش خاك داريم لذا بهتر است كه به جاي سدسازي، روي مديريت آبخيزداري تمركز كنيم. وي افزود:‌خانم جوادي رئيس سازمان محيط زيست چندي قبل منت گذاشتند و تشريف آوردند سازمان جنگل‌ها و جلسه‌اي داشتيم كه ايشان در اين جلسه اظهار داشتند ما در دولت دخالت كرديم كه اگر قرار است عرصه‌اي براي سد‌سازي واگذار شود، ‌واگذار شود ولي به جاي جنگلي كه در مخزن سد زيرآب غرق مي‌شود شما عرصه ديگري در شمال كشور واگذار كنيد تا جنگل‌كاري شود. حال پرسش من اين است كه مگر در شمال عرصه ديگري هم وجود دارد كه ما واگذار كنيم تا جنگل‌كاري شود.
    وي در مورد ساخت پتروشيمي در استان گلستان كه بسيار مورد انتقاد كارشناسان حاضر در جلسه بود، افزود: <از نظر ما منطقه‌اي كه قرار است پتروشيمي در آن ساخته شود بياباني بوده و قابل واگذاري است و سازمان جنگل‌ها اعلا‌م كرده كه اين عرصه را واگذار مي‌كند.> اين درحالي است كه اين منطقه هم‌اكنون در نزديكي مجموعه تالا‌ب‌هاي سه‌گانه استان گلستان و نيز تالا‌ب بين‌المللي گميشان قرار دارد و احداث اين مجموعه مي‌تواند اين تالا‌ب‌ها را براي هميشه نابود كند. رئيس جامعه جنگلباني ايران در پايان اين سخنان گفت:‌اين نشانه ضعف يك دستگاه اجرايي است كه اگر كارگزاران دولتي شما را در جلسات دعوت مي‌كنند فقط براي واگذاري اراضي دعوت مي‌كنند نه حفاظت. 

    هر چند جلسه هم‌انديشي مديران سازمان جنگل‌ها با كارشناسان بيش از 3 ساعت به طول انجاميد اما عملا‌ پاسخ بسياري از سوالا‌تي كه خبرنگاران مطرح كردند به‌طور شفاف داده نشد.

درج نظر

ماجرای قطع درختان کهنسال ، به دادگاه ویژه روحانیت رسید!


      یکشنبه‌ی گذشته به همراه آقایان دکتر محمّد خسروشاهی، دکتر احمد رحمانی، دکتر محمد متینی‌زاده و مهندس مصطفی خوشنویس در دادگاه ویژه روحانیت تهران حاضر شدیم! باید اعتراف کنم که هیچ یک از ما شاید تا همین یک ماه پیش هم گمان نمی‌کرد که ممکن است روزی گذرش به دادگاه و محاکم قضایی، آن هم از نوع ویژه‌ی روحانیتی‌اش بیاقتد که افتاد!! به هر حال، ما 5 نفر به نمایندگی از 12 نفری که بر علیه جرم آشکار اداره اوقاف گیلان، دادخواستی را خطاب به دادستان کل استان گیلان تنظیم و ارایه داده بودند، در شعبه‌ی ششم دادگاه حاضر شدیم تا پاره‌ای از توضیحات تکمیلی و مدارک مربوط به قطع درختان کهنسال گیلان را تسلیم حجت‌الاسلام والمسلمین کرمی، قاضی شعبه‌ی ششم دادگاه ویژه‌ی روحانیت ارایه دهیم.
به نوبه‌ی خویش از پیگیری جدی موضوع توسط دادستان کل کشور (آیت‌الله دری نجف‌آبادی)، دادستان گیلان (آقای جاویدنیا) و مسئولین دادگاه ویژه‌ی روحانیت استان‌های تهران و گیلان قدردانی می‌کنم که به این پرونده با نگاهی خاص توجه کرده و مجدانه آن را پیگیری می‌کنند.



به گفته یک هموطن، شاید در روزگاری می شد با آویزان کردن یک پارچه سبز به درختی، ماندگاری او را تضمین کرد! اما امروز ظاهراً همه چیز برعکس شده است!!

     امید که سرانجام همه‌ی ما دریابیم که برای مبارزه با خرافه‌پرستی، راه‌های خردمندانه‌تر و پایدارتر دیگری وجود دارد که انجام آنها هیچ گزندی به آیه‌های وقار ایران‌زمین – درختان کهنسال وطن – نمی‌رساند.


امیدوارم سگی را نوازش کنی!

آرامگاه ويكتور هوگو

    سال‌هاي سال پيش (در نيمه نخست قرن نوزدهم ميلادي)، آفريننده‌ي بزرگ «بينوايان»، آرزوهاي دل‌پذيري براي هم‌نوعان خود كرده بود ... او بر اين باور بود كه اگر حتا بخشي از اين آرزوها محقق شود، تاريخ جهان به گونه‌اي ديگر رقم خواهد خورد و بي‌شك مردمان ِ جهان ويكتور هوگو، كمتر نام جنگ، نام نسل‌كشي، نام خيانت، نام دروغ و نام جنايت را خواهند شنيد ... در بخشي از آرزوهاي ويكتور هوگو براي من و تو مي‌خوانيم:

ادامه نوشته

در ستایش یک شب‌پره‌ی گمنام در آمریکای لاتین!


نخستین دیدار رودرروی منتقدین و مدیران ارشد منابع طبیعی کشور


    به دعوت و همت آقای چنانه و همکاران سخت‌کوش ایشان در روابط عمومی و امور بین‌الملل سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور، نشستی متفاوت در روز شنبه هفته گذشته – 14 دی ماه 1387 – برگزار شد. می‌گویم متفاوت، چرا که تاکنون کمتر شاهد حضور منتقدین و مدیران سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور در رودرروی یکدیگر بوده‌ایم! به ویژه آن که تقریباً نمایندگان تمامی رسانههای گروهی، اعم از روزنامه ها، خبرگزاری‌ها و صدا و سیما در نشست مزبور حضور داشتند تا خود به عنوان ناظری صالح و نماینده‌ی افکار عمومی کشور، به قضاوت بنشینند.
    البته از آنجا که اغلب جستارهای طرح شده در این نشست بدون ممیزی! در جراید و تارنماهای مربوطه منتشر شده است، تنها به ذکر این نکته بسنده می‌کنم که از بین چهار منتقدی که دعوت شده بودند، متأسفانه آقایان دکتر کهرم و دکتر امینی نتوانستند خود را به نشست برسانند و بنابراین، زمان در اختیار قرار گرفته برای منتقدین بین نگارنده و آقای مهندس نصرتی، دبیرکل جامعه‌ی جنگلبانی ایران تقسیم شد.

    آنچه که نگارنده در این جلسه بر آن تأکید داشت، آن بود که

    اولاً باید تعارف را کنار گذاشت و پذیرفت که تقریباً اغلب شاخصهای معرف پایداری سرزمین در ایران، حاوی یک پیام زنهاردهنده هستند و بس! آن پیام این است که حال طبیعت ایران، نه‌تنها خوب نیست؛ بلکه هیچ زمان به این بدی که الآن هست، نبوده است. بنابراین، انتظار از مدیران ارشد منابع طبیعی کشور، آن است که به جای توجیه، فرافکنی یا خدای ناکرده انکار خبرهای ناخوش موجود در طبیعت ایران، بکوشند تا با همدلی، قاطعیت، شجاعت و دانش، وخامت شرایط بوجود آمده را برای برنامه‌ریزان و کلان‌نگران ارشد دولتی و نیز اربابان جراید توضیح داده و بدینترتیب از بیشینه‌ی توان خود و مردم دوستدار محیط زیست برای مهار جریانهای کاهنده‌ی کارایی سرزمین سود ببرند.
    دومین نکته با اشاره به عدم شناسایی نزدیک به 90 درصد از موجودات زنده‌ی کره‌ی زمین شکل گرفت! این که از بین حدود یکصد میلیون جانداری که حدس زده می‌شود هم‌اکنون بر روی کره زمین زیست می‌کنند، فقط یک میلیون و چهار صدهزار گونه کشف شده است! چه سندی از این گویاتر که اوج نادانی ما را از محیط اطراف‌مان به نمایش می‌نهد؟ پس چگونه است که به همین راحتی فرمان تغییر کاربری و نابودی بوم‌سازگان‌های (اکوسیستم) ارزشمند خود را به بهانه‌ی تأمین نیازهای کوتاه‌مدت اقتصادی و اجتماعی صادر می‌کنیم؟! به قول ادوارد ویلسون: «چه تفاوت می‌کند اگر برخی از گونه‌ها و یا حتا نیمی از آن ها از صحنه‌ی زمین حذف شوند؟! ... آنها فراموش می‌کنند که یک شب پره‌ی گمنام آمریکای لاتین، مراتع استرالیا را از بلای رشد بیش از حد كاكتوس نجات داد؛ آنها فراموش می‌کنند که گیاه پریوش قرمز، درمان بیماری سرطان هاجکین و لوسمی لنفتیک کودکان را فراهم آورد؛ آنها فراموش می‌کنند که سرخدار پاسیفیک، امید قربانیان سرطان سینه و تخمدان شد؛ آنها فراموش می‌کنند که یک ماده‌ی شیمیایی در بزاق زالو، لخته‌های خون را در حین جراحی حل می‌کند ...» و آنها فراموش می‌کنند که اگر همین عرصه های ظاهراً خشک و بیابانی - و جانداران وابسته به آن - نبود، صنعت داروسازی و واکسن‌سازی در جهان با بحرانی جدی مواجه می‌شد.
   از همین رو، از مدیران حاضر در نشست خواستم تا آنجا که می‌توانند از کیان منابع طبیعی کشور دفاع کرده و تحت هیچ شرایطی اجازه‌ی نابودی بخشی از قلمرو خود را به بهانه‌ی توسعه‌ی ناپایدار ندهند. به قول اسد افلاکی عزیز: بهتر است اگر نتوانستید در برابر توسعه‌سازان طبیعت ستیز، مقاومت کنید، با شجاعت آن را اعلام داشته و استعفا دهید و آنگاه بقیه ی کار را به ما و مردم علاقه‌مند به محیط زیست بسپارید.

    در همین باره:
    - گزارش روزنامه همشهری از این نشست: تلف شدن ذخيره هزار سال آب ايران طي 15 سال -    - گزارش خبرگزاری فارس: طبيعت ايران در حال مرگ است!
    - گزارش سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور؛ بخش نخست و بخش دوّم


درج نظر

گندم بریان ، ژرف‌ترین نقطه‌ی کویر لوت نیست!

به دنبال مجموعه جستارهایی که به یادداشت نگارنده تحت عنوان: "گندم بريان ، گرم‌ترين نقطه‌ي كره‌ي زمين نيست؟!" انجامید؛ اینک یک هموطن عزیز دیگر به نام  آقای احمد رونقی - دبیر انجمن حامیان کویر ایران - برایم چنین نوشته است:

با سلام

1- گرمترین منطقه زمین بودن مهم نیست، بلکه چگونگی استفاده از این نکته در توسعه پایدار و رفاه مردم منطقه مهم است که متأسفانه این طور نیست.
2- این نقطه عمیق‌ترین نقطه‌ی چاله لوت نیست، بلکه نقطه‌ای بسیار عمیق‌تر در پایین‌‌تر از نیمه غربی لوت وجود دارد (بنا به اسکن‌های ماهواره‌ای) و بنا به فرضیه‌ای، با استدلال محاسباتی و تئوریک می‌توان ثابت کردد که دمای آن تا بیش از 100 درجه هم می‌رسد!

3- آقای پروفسور کردوانی علی رغم بزرگواری و زحمتهایشان در مبحث کویرهای ایران، باید به این نکته توجه داشته باشند که ارایه تز دفن زباله‌های هسته‌ای در کویر لوت اصلاً با شأن ایشان جور نیست.

4- جای تاسف است که کویر لوت ما به جای این که به عنوان یک منبع بزرگ و لایزال انرژی و عامل مهم رونق اکوتوریسم در منطقه باشد، مهم‌ترین مسیر تردد اشرار و ترانزیت مواد مخدر جهان به شمار می‌رود؛ به طوری که حتی در نقشه‌های ارایه شده توسط گوگل ارث هم می‌توان به راحتی این رفت و آمد را مشاهده کرد و اگر مثل من افتخار سفر به اعماق این کویر پهناور نصیب‌تان شود، می‌فهمید که در حقیقت این منطقه متعلق به دولت‌هایی دیگر است؛ هر چند که کنترل آن با این نیروی عظیم نظامی و انتظامی ما کاری بس آسان می‌نماید.

ضمن قدردانی از جناب رونقی عزیز و ابراز خوشحالی از درک چنین هموطنان جوان، اما فرزانه و دوراندیشی در همین دور و برها! این امیدواری را همچنان برای خود محفوظ می‌دارم که روزی – که چندان دور نیست – فرا خواهد رسید؛ روزی که به مفهوم واقعی کلمه باور خواهیم کرد که عرصه‌های بیابانی و کویری ما، چیزی نیستند جز همان صندوق ارزی پایدار ایرانیان.


مؤخره:

از جناب دکتر مهدی اشراقی عزیز می‌خواهم تا چنانچه فرصت دارند، در باره‌ی ویژگی‌های جغرافیایی و پیکرشناختی ژرف‌ترین نقطه‌ی چاله‌ی لوت اطلاعاتی کمی و دقیق‌تر تهیه و ارایه فرمایند.


فاصله‌ي ايران امروز تا ايران 1404 در قلمرو محيط زيست چقدر است؟!

    همان طور كه خوانندگان عزيز تارنماي مهار بيابان‌زايي آگاه هستند، ماه گذشته و به دعوت مديريت دانشكده‌ي منابع طبيعي و محيط زيست دانشگاه فردوسي مشهد، كوشيدم تا جايگاه محيط زيست را در سبد اولويت‌هاي راهبردي نظام، براي اساتيد و دانشجويان مخاطب خويش به تصوير كشم. اينك مطلع شدم كه گزارش نسبتاً جامعي از آن نشست، توسط خبرگزاري ايسنا منتشر شده است كه به رغم وجود پاره‌اي لغزش‌ها، به گمانم خبرنگار محترم حاضر در نشست سزاوارانه توانسته‌اند، حق مطلب را ادا كنند.
    اينك ضمن سپاس از ايشان و تشكر مجدد از دوستان مشهدي عزيزم، متن روايت ايسنا را از سخنراني نگارنده منتشر مي‌سازم:

ادامه نوشته

دكتر پرويز كردواني: بايد تالاب‌هاي كشور را خشك كرد!



ابراز نگراني براي يك چهره‌ي ماندگار!

دوشنبه گذشته، نامه‌اي از يك دوست عزيز – دكتر كمال‌الدين ناصري – مدرس دانشكده منابع طبيعي دانشگاه فردوسي مشهد به دستم رسيد كه به دليل اهميت موضوع و با كسب اجازه از ايشان آن را عیناً در مهار بيابان‌زايي منتشر مي‌كنم.
امّا پيش از آن، اميدوارم جناب استاد پرويز كردواني، چهره‌ي ماندگار و مشهور بياباني ايران، بيش از پيش قدر نام و منزلت خويش را دانسته و اينگونه بي‌پروا، همه‌ي اصول مسلم دانش بوم‌شناسی را انکار نکرده و به تمسخر دغدغه‌های طرفداران محيط زيست و علاقه‌مندان به طبيعت و منابع آبي كشور نپردازند. بخصوص ايمان دارم كه اگر كردواني، از نزديك با آهنگ كوثر، سلوك كم‌نظير و مجاهدت‌هاي علمي و وسواس‌هاي كم‌نظير پژوهشي‌اش آشنا بود، هرگز اين گونه حرمت‌ ايراني فرزانه‌اي چون‌ او را نمي‌شكست. همان گونه كه هرگز روانمي‌دارم و نمي‌داريم، كه چنين اظهار نظري در مورد استاد كردواني مطرح شود. به هر حال, برخی از باورها و ادعاهای دکتر کردوانی، به خصوص در مورد خشک کردن همه‌ی تالاب‌های کشور و عدم نیاز به مناطق حفاظت‌شده آنقدر حیرت‌انگیز و باورنکردنی است که فکر نکنم حتا هیچ دشمن محیط زیستی هم اینگونه سخن بگوید که ایشان گفته‌اند!
 و امّا نامه يا بهتر است گفته شود، روايت عبرت‌آموزكمال‌الدين ناصري از آخرين سخنراني پرويز كردواني در گروه جغرافياي دانشگاه فردوسي مشهد:
ادامه نوشته

براي اشك‌هاي اسماعيل كهرم ...

سروي و كهرم در روز از نو - 9 دي ماه 87

    گمان برم همه‌ي ايرانياني كه در صبحگاه روز دوشنبه – 9 دي ماه 1387 – بيننده‌ي برنامه‌ي روز از نو از شبكه‌ي دوّم سيما بودند، خاطره‌ي نسيم دل‌انگيزي كه از لابه لاي گفتگوي صميمانه‌ي استاد اسماعيل كهرم با مجري برنامه (جناب خسروي) گذشت، هرگز از يادشان نرود و در خُنكاي آن نسيم جان‌بخش تا مدت‌ها شناور باشند.
    كهرم، نامي است كه نه‌تنها هر پرنده‌شناسي در ايران مي‌شناسد و برايش حرمت قايل است، بلكه تقريباً تمامي علاقه‌مندان به طبيعت وطن او را شناخته و براي عشق پاكش به مواهب طبيعي سرزمين مادري حرمت و احترام قايلند.

دكتر اسماعيل كهرم


    كهرم در جايي از اين گفتگو، وقتي كه خواست از نگاه معصوم، چهره‌ي پاك و سيماي بي‌گناه پرندگان توصيفي ساده به بيينده‌ي خودش ارايه دهد، ناگهان اشك در چشمانش جمع شد و نتوانست كلام خود را به پايان ببرد ... او در ميان اشك و آه مي‌پرسيد: چگونه مي‌توانيم اين همه زيبايي و معصوميت و پاكي را ناديده گرفته و خواسته يا ناخواسته كمر به نابودي اين زيستمندان ارزشمند طبيعت وطن بربنديم؟!
    كهرم، از آن جمله دانشمندان طبيعت دوستي است كه از سر اتفاق به اين رشته نلغزيده است؛ او تاكنون بارها و بارها نشان داده كه براي حفظ مصالح راستين طبيعت وطن، حاضر است هر مصلحت و امتياز دلفريب ديگري را به حاشيه راند.
    براي او و اشك‌هاي مقدسش حرمت قايل هستم و ايمان دارم كه همين اشك‌ها و همين دانش بزرگ‌مردان و زناني چون اوست كه مي‌تواند نگهبان راستين موجودات بي‌گناهي باشد كه در اين آب و خاك مقدس روزگار مي‌گذرانند.

دكتر اسماعيل كهرم

    مؤخره:
   اسماعيل كهرم، در اين گفتگو به چند آمار و دريافت جالب ديگر هم اشاره كرد:
  - اين كه به ازاي هر انسان موجود در كره‌ي زمين متجاوز از 250 ميليون حشره و آفت زيست مي‌كنند؛ آفت‌ها و حشراتي كه يكي از مهم‌ترين اهرم‌هاي نظارتي بر جمعيت آنها، همين پرندگان هستند.
  - اين كه يك جفت گنجشك بعد از پنج سال مي‌تواند شمار خود را به دو ميليون برساند (در مورد موش، اين رقم متجاوز از پنج ميليون است).
  - و اين كه مادر طبيعت چگونه و با چه قانون و نظم خيره‌كننده‌اي براي كنترل شمار تمامي گروه‌ها و گونه‌هاي گياهي و جانوري، دستي بالاي دست آفريده و شكارگري طبيعي قرار داده است، البته اگر انسان اين نظم و قانون را بشناسد و به آن احترام نهد.

    در همین ارتباط: دست نوشته ای از استاد محمد کرام الدینی (با یوزپلنگ ها دویده ام ...)

درج نظر

درخت‌ستيزان در گيلان بر اراده‌ي خود همچنان استوار هستند!

حجت الاسلام ميرحسيني اشكوري

    گويا، اخيراً جناب حجت‌الاسلام ميرحسيني اشكوري - مديركل مشهور اداره اوقاف گيلان - در يك برنامه‌ي زنده‌ي تلويزيوني استاني شركت كرده و نه‌تنها از عملكرد گذشته‌ي خويش در صدور فرمان قطع درخت ارزشمند و كهنسال 1500 ساله‌ي رضوان‌‌شهر به بهانه‌ي مقابله با ترويج خرافه‌پرستي ابراز ندامت نكرده، بلكه با قاطعيتي بيشتر در برابر چشمان حيرت‌زده‌ي بينندگان گيلاني با لحني حاكي از تهديد اعلام كرده‌اند: « تاكنون 2 درخت را قطع کردیم، بقیه را هم قطع می کنیم! تا با خرافات مبارزه کرده و مردم را به طرف امام زاده‌ها هدایت کنیم ...»
    اين در حالي است كه مطابق فرمان دادستان كل كشور، آيت‌الله دري نجف‌آبادي، قطع هر گونه درختي به بهانه‌ي مبارزه با خرافه‌پرستي ممنوع اعلام شده است. حال بايد به انتظار نشست و ديد كه پژواك دادستان طبيعت دوست كشور در برابر چنين سخنان حيرت‌انگيز و تأسف‌آوري چيست؟
    اين شايد مهمترين آزمون براي دادستان كل كشور باشد كه بتواند ميزان علاقه‌مندي و پايبندي واقعي ايشان به ملاحظات خردمندانه‌ي محيط زيست را براي طرفداران طبيعت و تمامي متخصصاني كه انزجار و خشم خود را از فرمان درخت‌سوزان اداره‌ي اوقاف گيلان اعلام داشته‌اند، به نمايش نهد.

    مؤخره:
   از جمعيت زنان مبارزه با آلودگي محيط زيست استان گيلان كه خبر برگزاري اين مصاحبه‌ي تلويزيوني را در اختيار نگارنده قرار دادند، سپاسگزارم.

درج نظر

خزر به گاوخوني نزديك مي‌شود؟!

آلودگي آب در خزر!

     دوست و همكار عزيزم، امير سررشته داري، اخيراً بازديدي از مناطق شمالي كشور داشت كه از رهاورد سفرش، نگارنده را نيز بي نصيب قرار نداد. او تصاويري را از مناطق ساحلي درياي خزر در «ميان‌هاله» ( حوالي سادات محله در 5 كيلومتري رامسر) برايم ارسال داشته كه نشان از وخامت درجه‌ي آلودگي اين بزرگترين چالاب بسته‌ي جهان دارد (نزديكترين مصب رودخانه تا اين محل بيش از 3 كيلومتر فاصله دارد - با نشان دادن عكس‌ها براي يكي دو كارشناس، به نظر مي‌رسد يا آلودگي مواد شوينده است و يا ناشي از مواد شيميايي)؛ درياچه‌اي كه بي‌شك براي همه‌ي ايرانيان، از ارزشي والا برخوردار است. امّا شوربختانه، همان طور كه در اين تصاوير ملاحظه مي‌فرماييد، وضعيت آلودگي خزر اينك از مرزهاي ميكرو گذر كرده و منظره‌اي شبيه به تالاب بسيار آلوده‌ي گاوخوني در پاياب زاينده‌رود را در ذهن‌ها متبادر مي‌كند ...

ادامه نوشته