درآمدي بر بيابانزايي ، فقر و پايداري - 6
فرجام سخن
مقابله با فرايندهاي كاهندهي كارايي سرزمين يا بيابانزايي، پيش از آنكه مواجههاي سختافزاري و از جنس مديريت سازهاي باشد، برخوردي نرمافزاري و غيرسازهاي خواهد بود. اين حقيقتي است كه روزانه بر شمارِ طرفدارانِ آن در حوزهي نخبگانِ تصميمساز افزوده ميشود. در يكي از آخرين گزارشهاي توسعهي انساني سازمان ملل متحد، مقالهاي از نظريهپردازي برجسته آمده كه در فرازي از آن ميخوانيم: «در سطوح درآمدي پايين و مراحل نخستين توسعه، رشد درآمد با ميزان بالاتر تخريب محيطزيست همراه است، اما از آستانهاي به بعد، درآمد بيشتري به بهبود محيطزيست اختصاص مييابد.» اندكي پيشتر از اين سخن، دبير پيمان مبارزه با بيابانزايي سازمان ملل ، صراحتاً پيكار با بيابانزايي را همان پيكار با فقر معرفي ميكند. چنين است كه به نظر ميرسد، چارهاي نباشد جز آنكه به جاي سوقدادنِ امكانات مادي و سرمايههاي فكري خويش در مسير ريشهيابي علل طبيعي بيابانزايي، درپي فراكافتِ عميق و همهجانبهي ريشههاي انساني آن در حوزههاي اخلاق، اقتصاد، سياست، حقوق و مذهب برآييم. چه، به موازات ارتقاءِ شاخصهاي توسعهي انساني در هر جامعه، شناسههاي بيابانزايي رو به زوال خواهد گذاشت.
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.