تحلیلی بر طرح عجیب نرگس خاتون مجتهد نجفی!
جناب آقاي دكتر ثاقب طالبي
رياست محترم مؤسسه تحقيقات جنگلها و مراتع كشور
موضوع : پاسخ طرح جايگزيني گونههاي مثمر و زراعي به جاي گونههاي غير مثمر
با سلام و احترام
به عرض ميرسد طرح تغيير گونههاي غير مثمر با گونههاي مثمر در فضاي سبز شهرها كه توسط سركار خانم مجتهد نجفي تهيه و تنظيم شده است، مطالعه شد كه نظرات خود را در اين ارتباط به عرض ميرساند.
بررسي طرحهاي ارايه شده از دو بعد به شرح زير خواهد بود.
الف- سركار خانم مجتهد نجفي با استعانت از آيات الهي و سيرهي پيامبر اسلام (ص) و امامان (ع) كشت و زرع را با گياهان و درختان مثمر نيكو دانسته و اين عمل را با باوري بسيار رؤيايي سر لوحهي تدوين و توجيه طرحهاي خود قرار داده و به صورتي بسيار ناعادلانه با استناد به برخي خصوصيات اين درختان اقدام به محكوم كردن كاشت درختاني همچون كاج، چنار، اقاقيا و .... نموده كه هيچ توجيه علمي دقيقي نداشته و با بيان برخي خصوصيات اين درختان نميتوان آنها را از طبيعت حذف كرد.
شكي نيست گرده و ترشحات برخي گياهان بر روي پوست و سيستم تنفسي و گوارشي انسان ايجاد آلرژي مينمايد و اين به اين معنا نيست كه همهي گياهان و درختان غير مثمر آلرژي زا هستند و گياهان و درختان مثمر از اين عيب مبرا ميباشند. شدت آلرژي كه گل سنجد و گندم و جو در انسان ايجاد مينمايند به مراتب بيشتر از چنار و عرعر و كاج ميباشد. اگر عدم آلرژي زايي را دليل كاشت گونهها قرار دهيم پس هيچگاه نبايد اقدام به كاشت باقلا نمود زيرا با ايجاد بيماري فابيسم در برخي انسانها حتي موجب مرگ آنها ميشود.
اعتقاد همهي ما مسلمانان اين است كه خداوند متعال الرحمن و رحيم است و هر آنچه را خلق نموده عين بركت است. با نگاهي كه تهيه كننده طرح نسبت به گونههاي غير مثمر داشته سعي نموده است با تحريف كلام الهي نفي نعمتهاي الهي را نمايد كه عيناً كفران نعمت محسوب ميشود.
در خصوص اين كه كاشت درختان مثمر كار خدا پسندانهاي محسوب ميشود شكي نيست و گاهي گفته ميشود كسي كه درخت مثمري را بنشاند تا 7 نسل بعد ثواب محصول آن درخت را خواهند برد. در اينجا سخن را به گونه ديگري عنوان مينمايم آيا گريپ فرود ميوه بدي است؟ آيا عسل ماده بدي است؟ با ديد بصيرت هر دو در جاي خود بسيار مطلوب بوده و درمان كننده برخي بيماريها خواهند بود. حال اگر به شخصي كه فشار خون پاييني دارد گريپ فرود و به شخص كه فشار خون آن بالا است عسل بخورانيم نه تنها درمان كننده نخواهند بود بلكه باعث مرگ بيمار نيز خواهند شد. محل كاشت تربچه و تره تيزك و جعفري و كاشت انگور و سيب و گلابي و .... در مزارع و باغات است و محل كاشت بنفشه و گل توري و اقاقيا و چمن و ... در محيط شهري است. همانگونه كه كاشت بنفشه و اطلسي و شمشاد و ... در مزارع ملموس نيست كاشت سيب و گلابي و تربچه و خيار و تره تيزك در كنار خيابانها و بلوارها و ... نيز صحيح نخواهد بود.
نكته ديگر اينكه درختان سيب و گلابي و ... و محصولات زراعي خيار و گوجه فرنگي و .... نياز آبي بالايي دارند و اين نياز گاهي سه الي 5 برابر نياز آبي درختاني چون توت و كاج، ون و ... ميباشد كه كاشت آنها هيچ گونه توجيهي نخواهد داشت.
كاشت محصولات زراعي بخصوص درختاني چون سيب و گلابي و ... لازم است به طور پيوسته مراقبت و نگهداري شده و هر ساله هرس و در دو الي سه نوبت سم پاشي شوند بدين روي كاشت آنها در محيط شهري بخصوص در پياده روها، محوطه مدارس و بيمارستانها و .... به شدت براي شهروندان آسيب رسان خواهد بود.
طراح محترم اين طرحها به اين نكته توجه نكردهاند در محيط شهري بخصوص در حاشيه خيابانها و وسط بلوارها مملو از مواد بسيار سمي متساعد شده از اگزوز اتوموبيلها و سايش لاستيك آنها بر روي اسفالتها است. موادي چون بُِكسيت، اميانت، كادميوم، سرب و ... در چنين فضاهايي بسيار فراوان بوده و براحتي از طريق روزنههاي برگ و يا توسط ريشه آنها جذب شده و در بافتهاي اين گياهان تجمع يافته و با تغذيه از اين گياهان مستقيماً وارد بدن انسان شده و جذب خواهند شد. ذكر اين نكته نيز لازم است كه مواد اشاره شده بسيار سزطان زا و مرگ آور محسوب ميشوند. كدام انسان دور انديشي جرأت خواهد كرد محصولات زراعي را كه مملو از اين مواد است مصرف نمايد.
طراح محترم اگر در ماههاي تابستان به برگ درختان چنار، كاج، توت و .... نگاه عميقي داشته باشند متوجه خواهند شد كه قشر سياه رنگي از دوده و بخار گازوئيل و ... بر سطح برگها رسوب كرده است، عين همين سياهي بر ميوه درختاني كه ايشان اشاره نمودهاند رسوب خواهد نمود در نتيجه روياهاي ايشان كه شاهد درختاني با انبوهي از ميوههاي خوشرنگ و الوان است واقعيت نخواهد داشت.
كشور چين با حدود يك مليارد و سيصد ميليون نفر جمعيت حدود بيست برابر كشور ما جمعيت دارد در نتيجه بيست برابر كشور ما نياز به مواد غذايي دارد ولي در اين بحراني غذايي كه در دنيا وجود دارد و طراح محترم به آن به طور مكرر اشاره نموده است همچون كشور ما در كنار خيابانها، معابر و محاوط اداري و پاركها اقدام به كاشت گونههاي درختي، درختچهاي و گياهي زينتي مينمايد زيرا قبول كردهاند كه كاشت محصولات زراعي كه در حاشيه خيابانها و معابر و .... غيره توليد ميشوند هم از نظر تقتصادي مقرون به صرف نبوده و هم از نظر بهداشتي محصولات مناسبي نخواهند بود.
طراح محترم اشاره داشتهاند كه كاشت درختان و درختچهها و گلهاي زينتي تقليدي از غرب است اين گفته واقعيت ندارد. ايرانيان از زمان هخامنشيان به كاشت گلها و درختان گل ده در محيط زندگي خود عادت داشتهاند (وجود باغاتي مانند باغ ارم شيراز و باغ فين كاشان و ... شاهد مطلبند) و اين عمل تقليدي از غرب نيست. ضمناً اگر نظر ايشان به كاشت برخي گونههاي غير بومي و شكل آرايش آنها با يكديگر را تقليدي از غرب بدانند كه اين خود قضاوتي ناعادلانه است. خيلي چيزها در محيط زندگي ما از غرب آمده است، اتوبان، فرودگاه، مترو، قطار، كامپيوتر، تلويزيون، راديو، تجهيزات پزشكي و هزاران مورد ديگر، اين گونه قضاوتها تفكري را به نمايش ميگذارد كه در دنياي امروز مردود است. نهايتاً اينكه توجيههايي كه ايشان براي جايگزين كردن گونههاي زراعي و باغي بجاي گونههاي زراعي آوردهاند بخشي سليقه شخصي ايشان بوده و توجيه علمي ندارد (اشاره نمودهاند كه ما در تهران با كاشت درختان غير مثمر و گياهان زينتي، بهار و تابستان و پاييز را حس نميكنيم. قطعاً چنين نيست. در تهران بهار با گل كردن بنفشه و پامچال و ياس زرد و بنفش و برگ دادن چنار و زبانگنجشك و رايحهي دل انگيز گلهاي اقاقيا و پيچ امينالدوله و ... بسيار دل انگيز است. اگر سيب و گلابي و هلو در طول بيست روز گلدهي دارند ولي گل توري و اطلسي و ....بيش از 6 ماه گلدهي دارند. تابستان تهران با هواي داغ و تبدار آن حس شده و در زير سايه بيد و ون قابل تحمل ميگردد. پاييز آن با گل دادن داوودي و گل مينا و الوان شدن برگ درختان بسيار ملموس و جذاب است. همچنان كه زمستان آن را با تفاوت بين درختان بدون تن پوش چنار و نارون و سر سبز بودن درختان سوزني برگ و بگونيا حس ميكنيم). بخشي از استنادات ايشان هيچ ارزش علمي ندارد (اشاره و تأكيد به گفته يك دانشجوي غير محقق كه گفته است اگر در محيط شهري درختان ميوه بكاريم و مردم از آن استفاده كنند ديگر از بازار ميوه نميخرند و باغداران ضرر ميكنند و....).
جدا از مطالب بيان شده طرحهاي ضميمه مطالعه شد بجز بخش عناوين در بقيه زمينهها ناقص تهيه شده است. به عبارت ديگر طرحهاي ارايه شده فاقد مرور منابع، بدون روش بررسي و روش آماري است، همچنين برآورد هزينه براي اجراي طرح و مكان و شخص مجري مشخص نيست ضمن آنكه فرضيه اساسي و هدف طرحها نيز ذكر نشده است. در تحرير طرحهاي ارسال شده اشكالات تايپي و ادبي متعددي ديده ميشود. با گفتاري واضح در قالب يك طرح بجز يك عنوان چيزي در ميان ندارد.
در دنيا در زمينههايي كه به صورت عناوين آورده شده مطالعات گستردهاي انجام شده است كه با مرور كامل منابع علمي احتمال ميرود پاسخ بسياري از موارد اشاره شده وجود داشته باشد و نياز به انجام چنين مطالعات هزينه بري وجود نداشته باشد. ضمناً هر پاسخي كه از اين مطالعات حاصل شود توجيهي براي جايگزين نمودن گونههاي مثمر بجاي گونههاي غير مثمر نخواهد. براي مثال اگر در مطالعات پيشنهادي ثابت شود رايحه گل سيب يا هلو و ... به عنوان گونههاي مثمر براي آرامش روان و اعصاب جامعه مفيد باشد دليل بر حذف اقاقيا و گل توري و ... از محيط شهري نخواهد شد چه بسا رايحهي گل اين گونهها نيز با همان تأثير باشند.
عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع کشور