«اگر تمام طول عمرم فقط كلاغ سياه ديده باشم، دليل ندارد كه كلاغ سفيد وجود نداشته باشد.»
دنياي سوفي
باباي عزيز فردا، در کامنتدونی پست پيشين برايم نوشته است: « ... شاید روزی علم دريابد که چندین میلیارد موجود زندهي هوشمند همچون زمین ما بر روی تنها یک اتم از مولکولهای بدنمان سکنی گزیدهاند... ما کجای چرخ گردون قرار گرفتهایم و به کدامین سو میرویم ...»
نكتهي زيبايي است ... ما چقدر ميدانيم؟ ما كه تازه دريافتهايم در فاصلهي 16 ميليارد سالي زمين، سيارهاي وجود دارد كه از منظر اهالي فرضي آن سياره، به يقين چيزي به نام كرهي زمين وجود ندارد! چرا كه از عمر زمين، تنها 5/4 ميليارد سال ميگذرد!
آري، ما هيچ نميدانيم و اينگونه غرور و تعصب و كينهورزي و خشم و آز وجودمان را لبريز كرده است! شهروند عزيز هم در همان كامنتدوني، پرسش خوبي را طرح كرده است: «اگر باور کنیم که چقدر ناچیزیم، باز هم برای هیچ میجنگیم؟!»
و حقيقت اين است كه آري، ميجنگيم!!
به قول يوستاين گاردر:
«اگر مغز انسان آن قدر ساده ميبود كه ما قادر به دركش باشيم، آن وقت آن قدر احمق ميبوديم كه باز هم نميتوانستيم بفهميم درون آن چه ميگذرد!»
با هم شناسه های حيرت را پيميگيريم ...
پيوست
- تصمیمات عجولانه در خصوص پارک ملی گلستان ؛
- حملهي پرسشبرانگيز، حيرتآور و تاسفبار دكتر كردواني به آبخوانداري در همشهری دیروز!
بعد از تحریر!
- بيش از 150 استاد دانشگاه در نامهاي به رئيسجمهور، انتقال جادهي داخل پارك ملي گلستان را خواستار شدند. راستي! كسي ميداند چرا هيچيك از اساتيد محترم دانشكدهي منابع طبيعي كرج در بين امضاكنندگان نيستند؟!!!
- ماجراي پارك ملّي گلستان به تيتر يك روزنامههاي آينده نو ، اعتماد ملي، همبستگي و كارگزاران و همچنين بخش خبري 30/20 شبكه دوم سيما نزديك شد!
- گزارش تصويري از تخريب وسيع پارك ملي گلستان ؛
- لحظهاي سرنوشتساز!
موخره روز چهارشنبه ، 26 مهرماه 1385:
دوست و همكار عزيزم، آقای دكتر حسن روحيپور، در مقام عضو كميتهي ملّي فرسايش و رسوب كشور، اخيراً سفري به منطقهي سيلخيز پارك ملي گلستان داشته و گزارش جامع، مستند و علمياي تهيه كردهاند كه خواندن آن را به علاقهمندان توصيه ميكنم. پيشاپيش از حسن نظر ايشان براي دراختيار نهادن گزارش ارزشمندشان قدرداني مينمايم:
بررسي عوامل مؤثر در بروز سيل وراهكارهاي پيشنهادي براي
تعديل يا كاهش خسارت آن