چهلمين سالگرد تولد بزرگترين ناشر منابع طبيعي كشور مبارك باد!

   در بيست و پنجمين روز از آخرين ماه فصل پاييز 1387، جشني ساده، امّا صميمانه و منحصر به فرد در مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع كشور برگزار شد؛ جشني به افتخار 40 سالگي بزرگترين نهاد متولّي تحقيقات منابع طبيعي در ايران. بي‌گمان هيچ نهاد پژوهشي ديگري نمي‌توان در ايران يافت كه در طول فعاليت خويش بيش از 500 كتاب مرجع منتشر كرده باشد؛ هيچ بنگاه تحقيقاتي را نمي‌توان سراغ گرفت كه همزمان هفت مجله‌ي علمي را به صورت فصلنامه منتشر كند كه شش عنوان از آنها، داراي مرتبه‌ي علمي/پژوهشي از وزارت علوم، تحقيقات و فناوري باشد. افتخار من اين است كه در بين همكاران فرزانه‌اي   خدمت مي‌كنم كه در آفرينش 1200 پايان‌نامه در مقاطع كارشناسي ارشد و دكترا نقش داشته‌اند؛ همكاران عزيزي كه تاكنون نقشه‌ي مناطق اكولوژيك كشور را در 131 ميليون هكتار منتشر ساخته‌اند ... و باز باخت‌ياري من اين است كه شايد نتوان هيچ محيط كاري ديگري را در ايران يافت كه به گستردگي، تنوع و زيبايي باغ گياه‌شناسي ملّي ايران باشد؛ جايي كه از بهمن ماه 1368 در آن مشغول انجام خدمت هستم.

باغ چين و ژاپن - موسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع كشور

    و امروز آغاز چهل و يكمين سال حيات چنين نهاد فرهمندي است.
   به همين مناسبت، بسياري از همكاران ديروز و امروز گرد هم جمع شدند، اغلب رؤساي سابق مؤسسه از جمله دكتر بهروز ملك پور، مهندس علاقه‌بند راد، مهندس ميرمحمدي، دكتر شامخي، دكتر معصومي، دكتر جعفري به همراه دكتر محمّدحسن عصاره، رياست كنوني مؤسسه كه اين ابتكار ارزشمند را كليد زده بود، دور هم جمع شده بودند تا با يادآوري خاطرات دور و نزديك و به حرمت اين درخت تناور 40 ساله، اشك شوق بريزند و آرزوي ماندگاري ابدي او را داشته باشند.
   خوشبختانه اين نشست صميمانه از يك جهت ديگر نيز براي نگارنده و همكاران عزيزم در بخش تحقيقات بيابان خاطره‌انگيز شد؛ چرا كه «برنامه راهبردي بيابان، چشم‌انداز 1404» مورد تقدير ويژه عالي‌ترين مقام وزارت متبوع قرار گرفت؛ برنامه‌اي كه بيش از 2 سال تهيه آن به طول انجاميد و حاصل برگزاري 95 جلسه و 1700 نفر ساعت كار كارشناسي با حضور نمايندگان بيش از 50 نهاد آموزشي، تحقيقاتي، اجرايي و مردم‌نهاد بود.

اهداي لوح وزير از دست رييس موسسه: دكتر عصاره

    لوح تقدير آقاي محمّدرضا اسكندري، وزير جهاد كشاورزي از نگارنده و مراسم اهداء آن را مي‌توانيد اينجا ببينيد. همچنين در آينده‌اي نزديك و به تدريج تمامي متن اين سند راهبردي را در همين تارنما منتشر خواهم كرد.
    بار ديگر دست همه‌ي عزيزاني كه در اين كار بزرگ به محمّد درويش كمك كردند، صميمانه مي‌فشارم و اميدوارم اين برنامه بتواند در افق چشم‌انداز 1404 به تمامي آرمان‌هاي بلندش دست يابد.

    - تصاوير اين مراسم را مي‌توانيد اينجا ببينيد.
    - تصاويري از باغ گياه‌شناسي ملي ايران را نيز مي‌توانيد اينجا ببينيد.

درج نظر

چرا كسي ديگر خجير را دوست ندارد؟!

ديگر زمين تهي است
ديگر به روي دشت
آن كودكان ناز
آن دختران شوخ
آن باغ‌هاي سبز
آن لاله‌هاي سرخ
آن بره‌هاي مست
آن چهره‌هاي سوخته از آفتاب نيست
تنها در آن ديار
ناقوس ناله‌هاست كه در مرگ زندگي است ...

شادروان فريدون مشيري

    خجير دارد مي‌ميرد ... الماس درخشان البرز جنوبي و يكي از ارزشمندترين بوم‌سازگان‌هاي نزديك پايتخت ايران، آخرين نفس‌هاي خود را مي‌كشد ... كافي است به دو تصوير عبرت‌آموز دكتر هومن روانبخش كه به فاصله سه سال از اين منطقه گرفته است، دقت كنيد تا دريابيم كه شتاب تخريب طبيعت در خجير تا چه اندازه پيش‌برنده و جبران‌ناپذير مي‌نمايد!

خجير در امروز: 22 آذر 1387 (عكس از هومن روانبخش)

    باوركردني نيست كه چگونه مأمورين حفاظت از پارك ملّي خجير به متجاوزين اجازه مي‌دهند تا با ده‌ها اره موتوري به جان رويشگاه پده، گز و بيد خجير بيافتند و باقيمانده‌ي اين زيستگاه باارزش را نيز بسوزانند!
از جناب دكتر صدوق – كه مي‌دانم عاشقانه طبيعت ايران را دوست دارد – مي‌خواهم تا برايمان بگويد در خجير چه اتفاقي افتاده و چرا همه ترجيح مي‌دهند كه سر خود را مانند كبك در برف فرو برند و ساكت بمانند؟!

خجير همان جا سه سال پيش!

    گزارش تكان‌دهنده‌ي ديده‌بان عزيز البرز را از وضعيت امروز – جمعه 22 آذر 1387 – پارك ملّي خجير بخوانيد و بگوييد: اين همه دشمني با طبيعت، با آينده‌ي اين بوم و بر مقدس، براي چيست؟!

   مؤخره:

عکسی که می بینید درختی است که دراین موزه بر سر راه یکی از ادوات دوٌار و تجهیزات تولید نفت و استخراج آن قرار گرفته ولی محور انتقال نیروی آن را بدون آنکه درخت را قطع کنند از میان آن عبور داده اند!

    هموطن فرزانه‌ام، پيمان سپهري، اين تصوير زنهاردهنده را به عنوان سوغات سفرش به خوانندگان تارنمايش پيش‌كش كرده تا نشان‌مان دهد: ميان ماه من تا ماه گردون، تا چه اندازه فاصله است! در آن سوي آب، دنبال بهانه‌اي مي‌گردند تا درختان را حفظ كنند و اينجا برعكس، دنبال بهانه‌اي مي‌گردند تا فرمان قتل درختان را صادر مي‌كنند! حال چه اين بهانه مبارزه با خرافه‌پرستي باشد، چه رزمايش نظامي، چه ساخت سد و جاده و منزل مسكوني و چه رونق بوم‌گردي!!

درج نظر

ماجراي مرموز قطع درختان در حاجي‌آباد اردكان!

اردكان: به روايت گوگل ارث (خشكي منطقه كاملاً نمود دارد)

     صبح روز دوشنبه، 18 آذرماه در بخش خبري راديو ايران، ماجرايي نقل شد كه هر شنونده‌ي علاقه‌مند به محيط زيست را عصباني، ناراحت و غم‌زده مي‌كرد. درست همان حسي كه به دكتر كمال‌الدين ناصري، مدرس گروه مرتعداري دانشكده منابع طبيعي و محيط زيست دانشگاه فردوسي مشهد دست داد! به نحوي كه به گفته‌ي ايشان، وقتي اين خبر را از راديوي اتومبيل خود پي مي‌گرفته است، چيزي نمانده بود كه از شدت خشم تصادف كند! به هر حال، ماجرا – آن هم به روايت راديو - بسيار عجيب و بهت‌آور به نظر مي‌رسد. چرا كه ظاهراً مسئول منابع طبيعي اردكان اعلام كرده: دليل قطع 300 درخت مزبور، غيرمثمر بودن آنها بوده است! و تأسف‌آورتر آن كه درختان مزبور بين 100 تا 150 سال عمر داشته‌اند. آن هم در سرزمين خشكي كه امكان پرورش و احياي مجدد چنين زيستمنداني بسيار دشوار خواهد بود.

اردكان بايد بيشتر از هر شهري قدر فضاي سبزش را بداند ...

    بعد از بازگشت از مشهد، موضوع را از طريق مصطفي خوشنويس در ستاد مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع كشور و همكار عزيزم، دكتر باغستاني در مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي يزد پيگيري كردم. همچنين توانستم مستقيماً با مسئول اداره كل منابع طبيعي اردكان، آقاي مهندس امراللهي صحبت كنم. ايشان كه خود – ظاهراً - عضو شوراي شهر اردكان هم هستند، به كل ماجرا را تغيير دادند و اعلام كردند: اولاً بين 80 تا 90 اصله درخت در منطقه‌ي حاجي‌آباد بيشتر قطع نشده است. ثانياً درختان جملگي نخل بوده، آن هم نخل‌هايي كه اغلب دچار سرمازدگي سال قبل شده بودند و ميوه‌ي خوبي نداشتند. درنتيجه با مصوبه اداره كشاورزي استان و نظارت مهدي سازگاري، مدير جهاد كشاورزي اردكان، اقدام به قطع و جايگزيني درختان فرسوده با درختان بارآور جوان شده است. ثالثاً درختان در ملك خصوصي قرار داشته و بنابه درخواست صاحب ملك اين اتفاق افتاده است.
    البته گويا مديركل منابع طبيعي استان، هيأتي را براي بررسي موضوع به منطقه گسيل داشته كه نتايج گزارش هيأت تا روز شنبه آينده مشخص خواهد شد.
   نكته‌ي اميدبخشي كه از فراز اين رويداد، آشكار است، حساسيت بالاي رسانه‌اي و مردم محلي به هر نوع فرمان قطع درخت است، كه در نوع خود هم كم‌نظير بوده و هم شايان تقدير است و نشان مي‌دهد كه در حوزه‌ي محيط زيست، ظرفيت اطلاعاتي و فرهنگي مردم و رسانه‌هاي جمعي در حال بالندگي، رشد و تكامل بيشتر است.
   به هرحال، دكتر باغستاني قول داده تا اطلاعات كامل‌تري را از اين ماجرا تهيه و برايم ارسال دارد. در همين جا، از هموطنان يزدي و اردكاني مخاطب اين تارنما، بخصوص دانشجويان علاقه‌مند دانشگاه يزد (به ويژه شاگردان دكتر محمّدرضا اختصاصي) مي‌خواهم تا چنانچه اطلاعات يا عكسي از اين اتفاق دارند، برايم بفرستند.

متشكرم

- توضیحات آقای مهندس مسعود طوفان در همین ارتباط: طرح اصلاح نخيلات در اردكان يزد خبر ساز شد .

درج نظر

جايگاه محيط زيست در سبد اولويت‌هاي راهبردي ايران

    به دعوت دانشكده منابع طبيعي و محيط زيست دانشگاه فردوسي مشهد، ساعت 11 صبح فردا – 17 آذرماه 1387 – همزمان با هفته پژوهش، در تالار اجتماعات آن دانشكده به ايراد سخنراني با موضوع بررسي «جايگاه واقعي محيط زيست در سبد اولويت‌هاي راهبردي كشور» خواهم پرداخت.
    خلاصه‌ي سخنراني‌اي كه براي مخاطبين فرزانه‌ي ديار حكيم جاودان طوس ارايه خواهم داد، به شرح زير است:

     اگر نگاهي – حتا اجمالي - به روح قوانين موجود و فرامين و توصيه‌هاي رهبران ايران – چه در قبل و چه در پس از پيروزي انقلاب اسلامي – بياندازيم، با شگفتي درخواهيم يافت: كمتر موضوعي را مي‌توان پيدا كرد كه مانند حفظ محيط زيست و پاسداري از طبيعت، چنين مورد حمايت قوانين رسمي، فرامين مذهبي و سخنان دولت‌سالاران كشور قرار گرفته باشد. به نحوي كه بر پايه‌ي منابع و مستندات تاريخی موثق، افتخار تعيين و نامگذاری نخستين منطقه‌ي حفاظت شده‌ي جهان به ايرانيان می رسد و قدمتی 2500 ساله دارد. در آن زمان، خشايارشاه (465-486 پيش از ميلاد) نسبت به حفاظت از جنگل‌ها و درختان علاقه‌ي زيادی داشت و در يکی از لشکرکشي‌های خود به آسيای صغير برای نخستين بار دستوری در مورد حفاظت از يک منطقه‌ي جنگلی «سرو» را صادر و بدين ترتيب نخستين منطقه‌ي حفاظت شده‌ي جهان را بنيان نهاد. در كتاب مقدس ايرانيان باستان نيز، بارها و بارها بر حفظ و حراست از درختان و عدم آزار حيوانات و آلوده نساختن آب تأكيد شده است. در كلام بزرگان دين اسلام و كتاب آسماني قرآن نيز به كرات بر اهميت حفظ طبيعت و پاسداري از مواهب آن توصيه شده است. اين توصيه به حدي است كه در ميثاق‌نامه‌ي ملّي امروز ما، يعني قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، براي نخستين بار يك اصل (اصل پنجاهم) به اين موضوع مهم اختصاص يافته و نه‌تنها حفظ محيط زيست را وظيفه‌ي عمومي آحاد شهروندان ايراني قلمداد كرده است، بلكه به صراحت تأكيد شده كه لازمه‌ي حيات اجتماعي روبه رشد مردم ايران، در سايه‌ي حفظ محيط زيست است كه تحقق مي‌يابد.
    و درست از همينجاست كه حيرت نگارنده افزون‌تر مي‌شود! چرا كه هر چه بيشتر در سرزمين پهناور ايران به مطالعه و سفر بپردازيم و هر چه با دقت‌تر به پايش و اندازه‌گيري شاخص‌هاي مؤيد پايداري سرزمين، همت گماريم، بيشتر درخواهيم يافت كه بين آن قوانين وضع شده‌ي اغلب مترقي و خطابه‌هاي پرشور و حكيمانه با وضعيت پيش روي محيط زيست و منابع طبيعي كشور، شكافي ژرف و ناسازه‌اي باورنكردني فاصله انداخته است. به نحوي كه كمتر مي‌تواني بازخورد عيني و مصداقي سزاوارانه را بر آن همه تأكيد رهبران و توصيه‌ي دين و الزامات قانوني و حقوقي در زيست محيط وطن بيابي.
    درعوض، آنچه كه مشاهده مي‌شود، روندي نگران‌كننده با شيبي منفي است كه با حركتي شتابناك در حال كاهش كارمايه‌ها و كارايي‌هاي سرزمين مادري است؛ حركتي كه نمود آن را در نرخ بالاي فرسايش آبي و بادي، هجوم ماسه‌هاي روان، سيل‌خيزي، شوري‌زايي، جنگل‌زدايي، اُفت حاصلخيزي خاك، متروكه شدن روستاها، خشك‌شدن تالاب‌ها، افزايش غبارآلودگي هوا، اُفت سطح آب‌هاي زيرزميني، نشست زمين، ناپديد شدن گونه‌هاي اندميك گياهي و جانوري كشور و قرار گرفتن بخش قابل توجهي از زيستمندان اين بوم و بر در سياهه‌ي سرخ IUCN و در يك كلام: «بيابان‌زايي» مي‌توان آشكارا رديابي كرد و از اين همه غفلت و نابخردي در حق طبيعت ناب ايران‌زمين و پاسداري شايسته از «امانت» امروز وطن، آه كشيد و شرمسار شد.
    چنين است كه شوربختانه امروز نام ايران به عنوان يكي از 15 كشوري در جهان آورده مي‌شود كه داراي ناپايدارترين شرايط بوم‌شناختي (اكولوژيكي) است.
    اين كه چرا با وجود آن همه حمايت‌هاي قانوني، كلامي و نوشتاري، وضعيت پايداري زيست‌محيطي وطن، چنين نگران‌كننده شده است؛ اين كه چه مؤلفه‌هايي سبب شده تا جايگاه جستارهاي محيط زيستي، در ظرف مباحث كليدي كشور از منزلگاهي درخور برخوردار نبوده و اغلب در پاي مصلحت‌انديشي‌هاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي كوتاه مدت ذبح شوند؛ و سرانجام اين كه چه بايد كرد تا وزن ملاحظات زيست‌محيطي، جايگاه سزاوارنه‌ي خود را در چيدمان اولويت‌هاي كلان كشور بيابد، در شمار دريافت‌ها و گرايه‌هايي است كه كوشيده‌‌ام در اين مجال با مخاطبين فرزانه‌ي ديار جاودان فردوسي بزرگ به اشتراك نهم.
    باشد كه حاصل اين هم‌انديشي‌ها و تعاملات فكري، بتواند به گرانيگاهي درخور براي آفرينش تشكل‌هاي قدرتمند و پرنفوذ سبز در ايران عزيز منجر شود.

درج نظر 

آيا جهان‌‌گرمايي، زمين را 55 ميليون سال به عقب خواهد راند؟!

خطر جهان‌گرمايي انكارشدني نيست

     در هفته‌اي قرار داريم كه قرار است، وبلاگ‌نويسان و وبلاگ‌خوانان فارسي‌زبان بيشتر با تهديدي به نام «گرمايش زمين» آشنا شوند. از همين رو، سوّمين موج سبز وبلاگستان به پرداخت عقوبت‌هاي جهان‌گرمايي در سده‌ي پيش رو اختصاص يافته است.
     يادمان باشد، جهان‌گرمايي در شمار مهم‌ترين موانع سد راه حصول به توسعه پايدار و دستيابي به رفاه ملي است، با اين وجود، در برنامه‌ي كمتر تشكل عمده‌ي سياسي كشور، مي‌توان ردپايي از ملاحظات مبتني بر محيط زيست و مهار جهان‌گرمايي را مشاهده كرد. از همين رو، اهميت ظرفيت‌سازي اطلاعاتي در اين حوزه دوچندان مي‌نمايد.
    چنين است كه يادداشت پيش‌رو جان مي‌گيرد؛ يادداشتي كه با تحليل انديشه‌هاي فرزانگاني چون لستر تارو در خارج و حميد طراوتي در داخل كشور، مي‌كوشد تا با زباني ساده، وخامت كم‌توجهي به جهان‌گرمايي را بازتاباند.

روند آب شدن و عقب نشيني يخچال‌ها در آرژانتين

    وقتي سر ديويد كينگ، مشاور ارشد توني بلر- نخست‌وزير سابق انگلستان – برخي از ستاده‌هاي حاصل از پژوهش‌هاي خويش و گروه ارشد تحت سرپرستي‌اش را اعلام كرد، بسياري از ديرباوران نيز نگران شدند، چه رسد به دانشمنداني كه از سال‌ها پيش خطر گرمايش جهاني را گوشزد كرده بودند.

ديويد كينگ

     بر بنياد مطالعات كينگ، رابطه بین میزان دی اكسید كربن نيوار و گرمای كره زمین در 740 هزار سال گذشته به روشني و شفافيت آشكار شد. دانشمندان گروه كينگ توانستند براي نخستين بار تا ژرفاي 3 كیلومتري يخ‌هاي جنوبگان نفوذ كرده و عمر لایه‌های مختلف را تعیین كنند. مهم‌تر آن كه توانستند غلظت دی اكسید كربن اين لايه‌ها را نيز بسنجند. قدیمي‌ترین لایه‌ي یخ مورد آزمايش، 740 هزار سال قدمت داشت. نتیجه‌ای كه به دست آمد، آن است كه در تمام این740 هزار سال، غلظت دی اكسید كربن بین 200 تا 270 قسمت در میلیون، نوسان داشته و هیچ گاه بالاتر نرفته است. حال آن كه غلظت آن در سال 2004 میلادی 377 قسمت در میلیون بوده است! اين در حالي است كه در طول این 740 هزار سال، چندین بار عصر یخبندان روی داده و دوباره هوا گرم شده، اما در تمام سال‌های عصر یخ، غلظت دی اكسید كربن حدود 200 باقي مانده و در گرم‌ترین سال‌ها نیز هیچ گاه از مرز 270 تجاوز نكرده است.
     به زباني ساده‌تر، این مقدار (377 قسمت در ميليون) نه تنها در740 هزار سال گذشته سابقه نداشته، بلكه به باور بسياري از دانشمندان، احتمالاً از 55 میلیون سال پیش تاكنون هم بي‌سابقه بوده است!

آيا 55 ميليون سال به عقب خواهيم رفت؟!

     اما مگر 55 ميليون سال پيش، زمين چگونه بوده است كه حالا بايد از شبيه‌سازي انسان‌ساخت آن بترسيم؟!
     55 میلیون سال پیش، كره زمین یك سیاره گرمسیری بود. قطب شمال و جنوب وجود نداشت و سطح دریا‌ها 80 متر بالاتر از امروز بود. این شرایط برای حیات انسان مناسب نبود. در واقع این شرایط از بین رفت تا انسان توانست به وجود بیاید. ولي اكنون بشر با دست خود دارد مجدداً این شرایط ويرانگر و كابوس‌گونه را بازمي‌آفريند. دريافتي كه بدل به یكی از جدي‌ترين كابوس‌هاي بشر قرن بيست و يك شده است. هرچند هنوز هم، بايد بپذيريم كه اگر به فضاي رسانه‌اي درون و برون كشوري دقيق شويم، ميزان عنايت و پرداخت رسانه‌هاي ديداري، شنيداري، نوشتاري و مجازي به اين مهم، حتا همپاي موج رسانه‌اي حاصل از شهرآورد دو تيم فوتبال يا بسكتبال نيز نيست!
و اين درد بزرگ ماست ...

    يادمان باشد:
   بنابه تحليل اطلاعات مربوط به درجه حرارت متوسط كره زمین كه از 128 سال پيش تا امروز انجام شده و بيش از 800 ایستگاه معتبر هواشناسي را در نقاط مختلف كره زمین پوشش مي‌دهد ( از سرد‌ترین نقاط كوهستانی و یخچال‌های قطبی تا گرم‌ترین نواحی استوایی)؛ از 1970ميلادي تاكنون درجه حرارت متوسط كره زمین 0.8 (هشت دهم درجه‌ي سانتي‌گراد) اضافه شده است. تأمل‌برانگيز‌تر آن كه در تمامي طول این دوره، افزایش درجه حرارت در هر دهه از دهه قبل بیشتر بوده است. به نحوي كه 22 سال از گرم‌ترین سال‌های ثبت شده از 1980 بدین سو بوده و 6 سال از گرم‌‌ترین سال‌هایی كه تاكنون ثبت شده در 8 سال گذشته رخ داده. همچنين، شش سال از این سال‌ها ( 2002 و 2003 و  2005و 2006 و 2007 و 2008) همان سال‌هایی است كه در آنها تولید غلات شدیداً كاهش یافته است. درواقع، در هفت سال از هشت سال گذشته تولید جهانی غذا از تقاضای جهانی کم‌تر بوده و دولت‌ها چاره‌اي نداشتند جز آن كه نیاز جهان را با برداشت از ذخایر غله تأمین كنند. به شكلي كه اکنون ذخایر جهانی غله به پایین‌ترین سطح خود در چند دهه‌ي اخير رسیده و در نتیجه‌ي آن،  قیمت غلات افزایشي چشمگير یافته است. بنابراين، بايد بپذيريم كه كمبود شديد مواد غذايي و دو برابر شدن قيمت گندم و ذرت در سطح جهان ديگر يك رويداد موقتي نيست، بلكه يك روند شوم و كابوسي مرگبار است؛ كابوسي كه آزمندي و حماقت بشريت در عينيت‌بخشيدن به آن، بيشترين سهم را داشته است. حماقتي كه اگر مهار نشود، ممكن است عقربه‌هاي زمان را به 55 ميليون سال پيش بازگرداند!
كافي است به روند افزايش ناامني‌هاي جهاني متأثر از شناسه‌هاي زيست‌محيطي اندكي دقت كنيم:
در سودان ظرف 3 ماه نخست سال 2008 ، 56 كاميون حامل غله براي پناهندگان دارفور به سرقت رفت؛
در تايلند گرسنگان سارق، شبانه مزارع برنج را درو كردند؛ 
در پاكستان قيمت آرد دو برابر شده و هزاران نيروي مسلح نظامي به حراست از سيلو‌ها گمارده شده‌اند؛
در تركيه دولت از مردم خواسته از خريد برنج خودداري كنند؛
در مصر صف نانوايي‌هاي دولتي بسيار طولاني شده و هر روز در صف زد و خورد مي‌شود؛
و دست آخر آن كه در پايتخت اقتصادي هند، بمبئي، رخدادي خونبار و بي‌سابقه تمامي خبرهاي جهان را به زير مي‌كشد ...
محيط زيست ناپايدار، فقري پيش‌برنده را به ارمغان مي‌آورد و فقر با خود تمامي شناسه‌هاي بزهكاري و امنيت‌زدايي از جامعه را پيش‌كش خواهد كرد.

   برای آگاهی بیشتر:

   براي مطالعه بيشتر در باره كمبود مواد غذايي و آينده آن به كتاب "خارج از تحمل كره زمين"  Outgrowing the Earth " نوشته لستر براون و ترجمه دکتر حميد طراوتي رجوع فرماييد.

درج نظر

جهان‌گرمايي ؛ فرصتي براي جهان‌گرايي!

به موج سوم بپيونديد

    درست است كه شايد تاكنون هيچ خطري نتوانسته همچون جهان‌گرمايي (Global Warming) حيات را در تمامي جلوه‌هاي آن، تهديد و تحديد كند؛
    درست است كه شايد هيچ فرآيند ديگري وجود نداشته كه اينگونه شتابان و گسترده بتواند، تنوع زيستي سراسر كره‌ي خاك را به چالش كشد؛
    و درست است كه اين فقط جهان‌گرمايي و تغيير اقليم بوده كه توانسته جايگزين همه‌ي كابوس‌هاي همه‌ي مردمان همه‌ي قاره‌هاي جهان - فارغ از صف‌بندي‌ها و مرزهاي مرسوم اقتصادي و سياسي – شود؛ كابوسي كه براي نخستين بار، درخشندگي و اميد را از آينده‌ي حيات در پيشگاه دانايان زمين و آينده‌پژوهان فرزانه ستانده است.
    امّا و امّا ... به رغم همه‌ي اين تهديدها و خطرها – كه تاكنون و به شهادت دست‌نوشته‌هاي مجازي موجود در همين تارنما – بارها به آنها اشاره شده است – جهان‌گرمايي مي‌تواند فرصتي استثنايي براي شهروندان ساكن در دهكده‌ي جهاني فراهم آورد تا براي نخستين بار و به دور از هر بهانه‌ي نظامي، سياسي، اقتصادي، فرهنگي، قومي، مذهبي، زباني، نژادي و ... در يك سوي خاكريز قرار گرفته و در «كارزاري مقدس بر عليه نابودي حيات» متحد شوند و دست مودت و همكاري به هم دهند.
    اين كدام سياستمدار راستين و وطن دوستي است كه اعلام دارد از برنامه‌ها و سياست‌هاي مهاركننده‌ي گرمايش زمين ناخشنود بوده و منافع درازمدت ملي‌ كشور متبوعش مورد خدشه قرار گرفته است؟ كمك به بازگشت تعادل دمايي و تقليل اثرات تغيير اقليم – چه آن را متأثر از مؤلفه‌هاي انساني بدانيم و چه مانند ناصر كرمي عزيز، در انساني بودن منشأ آن شك داشته و متأثر از فعل و انفعالاتي نيواري و زمين‌شناختي بپنداريم – بي‌گمان مي‌تواند بر كيفيت و ماندگاري حيات در افق‌هايي دورتر مؤثر باشد و نسل امروز را در پيشگاه آيندگان، بيش از اين شرمسار نكرده و واجد صفت «خيانت در امانت» معرفي نكند.
    بازگشت جستارهاي مربوط به جهان‌گرمايي در ديالوگ رهبران كنوني و آينده‌ي ايالات متحده آمريكا، استراليا، فرانسه و ديگر كشورهاي كوچك و بزرگ جهان به همراه تأكيد كم‌نظير و پيش‌برنده‌ي بان كي مون، دبيركل سازمان ملل متحد، گواه آن است كه تا چه اندازه خطر دست‌كم گرفتن عقوبت‌هاي جهان‌گرمايي مي‌تواند مخاطره‌آميز و غيرقابل جبران باشد.
    دريافتي كه در يادداشت‌هاي آينده بيشتر به آن خواهم پرداخت. اما تا آن زمان، درود خود را نثار سپهر سليمي، مهدي اشراقي، محسن تيزهوش و ديگر دوستان عزيزي مي‌كنم كه اين ابتكار ارزشمند را كليد زده و با جديتي مثال‌زدني پيگيري مي‌كنند.
    با موج سوّم وبلاگستان همراه شويد ...

درج نظر

سريال قتل‌هاي زنجيره‌اي درختان كهنسال به تهران رسيد!

عكس از ايرن

      حالا ديگر با خواندن خبر تلخ خبرگزاري مسقل محيط زيست ايران، بايد بپذيريم كه قتل درختان كهنسال وطن، اينك مي‌تواند با صفت آشناي «زنجيره‌اي» ابعاد جدي‌تري به خود بگيرد. البته اين بار، نه به بهانه‌ي مبارزه با ترويج خرافه‌پرستي، كه با هدف مهار گسترش بيماري! فرمان انهدام درختان چنار كهنسال مجتمع اردويي فرهنگي شهيد باهنر نياوران صادر شده است. هرچند به گفته‌ي خبرنگار اين خبرگزاري، در تصاوير گرفته شده از درختان قطع شده، آثاري از بيماري در تنه‌ي آنها ديده نمي‌شود.
     تصورش را بكنيد كه وزارت آموزش و پرورش اين ديار، كه يكي از مهمترين رسالت‌هايش مي‌بايست برقراري ارتباطي صميمانه و ژرف بين كودكان و نوجوانان اين سرزمين با مواهب طبيعي ناب وطن باشد، خود متولي قتل برخي از كهنسال‌ترين درختان شمال تهران شده باشد! آيا به دانش‌آموزاني كه قرار است در اردوگاه شهيد باهنر آموزش ببينند، مي‌توان درس حفاظت از طبيعت داد؟!

     يك سؤال:
     چرا كسي مكافات جرايم عليه طبيعت را جدي نمي‌گيرد؟!

سرو 500 ساله 5 امامزاده - پيش از قطع ( عكس از مصطفي معراجي)

    همچنین در باره درخت کهنسال قطع شده در قم گفتنی است این درخت سرو ۵۰۰ ساله معروف به سرو هادی مهدی (پنج امام زاده) بوده که محیط تنه آن ۳ متر و ارتفاعش افزون بر ۱۳ متر بوده است و دقیقاْ در شش کیلومتری شرق قم در جوار مزار هادی گرگابی جمکران قرار داشته است. در این باره به زودی گزارشی مصور از دکتر انوشیروان شیروانی را منتشر خواهم کرد که امروز از منطقه بازگشته اند.

   در همین باره گزارش امروز روزنامه حیات نو را بخوانید.

جاي خالي اين درخت در جوار 5 امامزاده!

عكس‌هاي بيشتر

    این هم گزارش صریح و صادقانه دکتر شیروانی از این ماجرای تلخ:

مرتکبین این عمل در هر مقامی باید مجازات شوند

درج نظر

قتل عام درختان كهنسال، از گيلان به قم رسيد!

    باوركردني نيست كه پس از آن همه اعتراض و بيانيه و حتي دستور صريح دادستان كل كشور، باز دريابيم كه يك درخت كهنسال ديگر در جوار پنج امام‌زاده جمكران (منطقه گرگابي) به بهانه‌ي مقابله با ترويج خرافه‌پرستي و اينبار به دستور اداره كل اوقاف استان قم قطع گرديده است! اما وقتي صبح امروز با آقاي دكتر انوشيروان شيرواني و خانم مهندس ايماني كه در محل حضور داشتند، تلفني صحبت كردم، يقين يافتم كه اين فاجعه رخ داده و يكي ديگر از آيه‌هاي «وقار» طبيعت ايران، برچسب «ضرار» خورده و قطع شده است. جالب اينكه هر چند ظاهراً بيش از دو هفته از قطع پنهاني و شبانه اين درخت مي‌گذرد، اما اداره كل منابع طبيعي استان، امروز از ماجرا خبردار شده و دستور پيگيري و شكايت بر عليه عاملان قطع درخت را صادر كرده‌اند. چرا كه اين بار – ظاهراً - هيچ مجوزي هم از سوي اداره كل منابع طبيعي استان براي قطع درخت صادر نشده است.
    چنين است كه از تمامي علاقه‌مندان و صاحبنظران حوزه منابع طبيعي و محيط زيست كشور، عاجزانه مي‌خواهم تا به هر شكل كه مي‌توانند، در برابر اين حركت‌هاي طبيعت‌ستيزانه بايستند و فرياد و اعتراض خود را بر عليه اين جهالت باورنكردني اعلام دارند.
    ديروز گيلان، امروز قم و فردا ايران! آيا كابوسي از اين دهشتناك‌تر براي ارزشمندترين درختان ايران و منطقه سراغ داريد؟

سرو ابركوه يزد با بيش از 4 هزار سال عمر

    همكار عزيزم، دكتر حسن روحي‌پور، هفته‌ي گذشته با نگارنده از مشاهده‌ي تصويري سخن گفت كه به چشم خويش و در كنار سرو ۴ هزارساله ابركوه يزد ديده بود. ايشان گفتند: چندين دانشمند و جهانگرد مجارستاني براي مشاهده‌ي اين درخت كم‌نظيرآمده بودند و پيش از رفتن، به دور درخت حلقه زده و با بوسيدن و نوازش تنه‌ي آن، نسبت به اين موجود ديرينه‌ي طبيعت اداي احترام كردند!
    نگاه كنيد كه غريبه‌ها با اين سرمايه‌هاي ناهمتاي ايران چگونه برحورد مي‌كنند و ما چگونه؟!
   اميدوارم مسئولين ذيربط در وزارتخانه‌ جهاد كشاورزي و سازمان حفاظت محيط زيست برخوردي قاطعانه‌تر را با مسببان چنين تفكر خطرناكي انجام دهند و هيچ ملاحظه‌اي، جز منافع اين آب و خاك مقدس و انتقال شايسته‌ي اين امانت الهي به نسل آينده را مد نظر قرار نداده و اسير تهديدها، پيغام‌ها، پسغام‌ها و مصلحت‌انديشي‌هاي طبيعت‌برباد ده و وسوسه‌هاي حفظ صندلي رياست به هر قيمتي نشوند.
    گفتني آنكه قدمت بخشي از بناي اين محوطه‌ي تاريخي معروف به «پنج امامزاده» را  به سده ششم يا هفتم هجري قمري تخمين مي‌زنند.

درج نظر

بر عليه اين جرم آشكار بايد ايستادگي كرد

لطفاً حمايت كنيد

    درختان كهنسال وطن، در معرض تهديد قرار دارند، اين بار به بهانه‌ي مبارزه با خرافه‌پرستي، تاكنون بين 4 تا 5 پايه از اين آيه‌هاي «وقار» طبيعت ايران، قطع و نابود شده است که یکی از آنها در رضوانشهر بیش از ۱۵۰۰ سال عمر داشته است. اما ساده‌انديشان و عاملان قطع درختان، همچنان بر موضع خود استوار مانده و نه‌تنها حاضر به پذيرش اشتباه خود نيستند، بلكه درختان كهنسال را عامل «ضرار» تشخيص داده و افزون بر آن، علناً دست به تهديد و ارعاب زده و از تمامي اهرم‌هاي فراقانوني خود براي پيشبرد انديشه‌ي طبيعت‌ستيزانه‌شان استفاده مي‌كنند. در اين ميان، متأسفانه برخي از مديران مصلحت‌انديش و آخرت‌نگر هم وارد گود شده و با زبان بي‌زباني خواستار پايان ماجرا و جلوگيري از گسترش آن – به بهانه‌ي سؤ استفاده دشمن! - شده‌اند (اي واي از اين «دشمن» كه تاكنون چقدر فرصت‌ها را در اين مملكت سوزانده و خلاقيت‌ها را در نطفه خفه كرده است).

طرح از هادي حيدري

    با اين وجود و به رغم تمامي اين فشارهاي پيدا و نهان، جمعي از صاحبنظران و دلسوزان طبيعت وطن، دادخواست زير را بر عليه اداره كل اوقاف استان گيلان به جريان انداخته و خواهان رسيدگي به اين اقدام غيرقانوني شده‌اند. اينك ضمن انتشار متن كامل اين دادخواست، از امير پريزاد عزيز كه زحمت ارسال آن به گيلان و تسليم دادخواست به دادستان كل استان، آقاي جاويدنيا را متقبل شدند، صميمانه قدرداني مي‌كنم.
     باشد كه از اين به بعد و در مواجهه با چنين حركت‌هاي قلدرمأبانه و طبيعت‌ستيزانه‌اي، اين مسئولين درجه يك سازمان حفاظت محيط زيست و سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخيزداري كشور باشند كه در كمترين زمان ممكن، شكايت خود را بر عليه دشمنان نادان يا آگاه طبيعت ايران، تقديم  عدالت‌خانه‌‌ي وطن كنند.

پايه‌هاي 1000 ساله زيتون در جندق - بهار 1385

متن دادخواست جمعي از صاحبنظران منابع طبيعي كشور بر عليه اداره اوقاف گيلان

به نام خدا

     دادسرای عمومی و انقلاب استان گیلان
    با توجه به تکالیف قانونی مقام دادستانی به عنوان حافظ منافع عمومی جامعه ، بدین وسیله توجه آن نهاد محترم را به اقدامات غیر قانونی و ناگواری که طی چند روز اخیر در استان گیلان از سوی اداره کل اوقاف و امور خیریه استان در جهت قطع برخی درختان کهنسال موجود صورت گرفته ، معطوف داشته و موارد زیر را اعلام میدارد :

    1 – اداره کل اوقاف و امورخیریه استان گیلان اخیراً و بنا به توجیهات ناروایی که به هیچ روی به اقدامات ارتکابی آنان وجاهت نمی‌بخشد، تصمیم به قطع درختان کهنسالی گرفته که بنا به انگیزه‌های مذهبی برخی از مردم جنبه‌ي قداست و احترام یافته‌اند و در این راستا تاکنون به قطع – دست كم - چهار پایه درخت ديرزيست در رضوان شهر و ديگر مناطق استان مبادرت ورزیده است.

    2- بنابه مستندات کارشناسی و علمی، از این دست درختان کهنسال که سرمایه‌ي ارزشمند محیط ‌زیست ایران محسوب می‌شوند، فقط چيزي در حدود چهار صد پایه در سراسر كشور هنوز باقي مانده است که حدود پنجاه پایه از آنها در استان گیلان مورد شناسايي قرار گرفته است و بنا بر گزارش‌های موثق، اداره مذکور به بهانه خرافه‌زدایی از فرهنگ مذهبی مردم، عزم خود را بر قطع حدود چهل پایه از این درختان منحصربه‌فرد، جزم کرده است.

    3 – حفاظت از محیط زیست در زمره حمایت از حقوق بشر است.
    طبق اصل پنجاهم قانون اساسی «در جمهوری اسلامی ايران، حفاظت از محیط زیست که نسل امروز و نسل‌های بعدی باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی می‌گردد. از این رو ، فعالیت‌های اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست يا تخریب غیر قابل جبران آن ملازمه پیدا کند، ممنوع است.»
    همچنین ماده 686 قانون مجازات اسلامی از بین بردن یا قطع عالمانه و عامدانه‌ي درختان موضوع ماده یک قانون گسترش فضای سبز را جرم انگاری کرده و مرتکب را اعم از هرشخص و نهادی، مستوجب کیفر تعزیری دانسته است.
    بنابراین مراتب، نظر به اینکه قطع یا از بین بردن درختان وتخریب محیط زیست طبق قانون اساسی و قانون مجازات اسلامی به هر علت و بهانه‌ای، ولو به قصد مبارزه با ترويج خرافه‌پرستي، ممنوع و جرم بوده، با توجه به اینکه اداره کل اوقاف، اساسا ً در این جهت حق یا تکلیف قانونی یا صلاحیت تشخیص موضوع و اجرای آن را ندارد و اصولاً حتا اگر چنین توجیهی مبنا داشته باشد، روش تأمین مقصود، از جا کندن و نابود کردن درختان جاندار فاقد فکر و مذهب نیست و بایستی با زمینه‌های فرهنگی و عاملان انسانی ایجاد و پرورش خرافات، مبارزه کرد و از آنجا که اداره مذکور تاکنون دست‌كم نه‌تنها به قطع چهار پایه از این درختان ارزشمند و كهنسال اقدام کرده، بلكه درصدد است تا سایر درختان مشابه در سراسر استان را نيز نابود سازد.
    لذا خواهشمند است نسبت به پیگیری موضوع، جلوگیری و توقف عملیات مجرمانه‌ای که به وقوع پیوسته و همچنان در شرف وقوع است، اقدام سریع قانونی به عمل آید و با مرتکبان این جنایت زیست‌محیطی و نابودكنندگان ميراث طبيعي و بي‌همتاي ايران عزيز، برخورد مقتضی قانونی صورت گیرد.

        با سپاس

    شکات :
    نام و آدرس:
1 – دكتر محمّد خسروشاهي، عضو هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع كشور
2 – دكتر محمد متيني‌زاده، عضو هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع كشور
3 – مهندس محمّد درويش، قائم‌مقام هيأت مديره انجمن اعضاي هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع
4 – مهندس حميدرضا عباسي، عضو هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع كشور
5 – مهندس مصطفي خوشنويس، مجري طرح ملي حفاظت از درختان كهنسال ايران
6 – دكتر علي‌اصغر درويش‌صفت، استاد دانشگاه تهران – پرديس كشاورزي و منابع طبيعي
7 – دكتر انوشيروان شيرواني، استاديار دانشگاه تهران - پرديس كشاورزي و منابع طبيعي
8 – دكتر سيد مهدي حشمت‌الواعظين، دانش‌يار دانشگاه تهران - پرديس كشاورزي و منابع طبيعي
9 – دكتر پدرام عطارد، استاديار دانشگاه تهران - پرديس كشاورزي و منابع طبيعي
10- دكتر احمد رحماني، رييس هيأت مديره انجمن اعضاي هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع
11- دكتر خسرو ثاقب‌طالبي، رييس بخش تحقيقات جنگل مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع كشور
12- مهندس امير پريزاد، مدير پايگاه اطلاع‌رساني سرزمين جاويد و فعال ميراث طبيعي و فرهنگي كشور

    مشتکی عنه : اداره کل اوقاف و امور خیریه استان گیلان به ریاست حجت ٌالاسلام حسینی اشکوری
محل وقوع جرم : چند منطقه از استان گیلان

درج نظر