دو تصوير گويا به همراه پيامي كه شرم مي‌آفريند و خجالت درو مي‌كند!

     همان طور كه لابد بسياري از دوستان علاقه‌مند به ميراث طبيعي و كهن‌زادبوم‌هاي تاريخي وطن مي‌دانند، اخيراً بلايي بر سر پوشش‌هاي درختي زيباي باغ فين كاشان آمده كه حقيقتاً تأسف‌برانگيز است. به همين دليل هيأتي كارشناسي از سوي بخش تحقيقات جنگل مؤسسه متبوع عازم منطقه شده كه به زودي گزارشي از آن را در اين تارنما انتشار خواهم داد ...

ادامه نوشته

برای آنها که از بیابان، فقط خار و خاشاک و گرد و غبارش را می‌بینند!

بيابان ها بهترين عرصه براي استحصال انرژي لايزال خورشيدي هستند - عكس از خبرگزاري فرانسه

     همان طور كه پيش‌تر هم بارها اشاره كرده‌ام، هيچ صندوق ارزي، مانند بيابان‌ها نمي‌تواند براي ايرانيان پايدار، فربه و سرشار از رفاه و شوكت باشد. ليكن از آنجا كه اخيراً عده‌اي معلوم‌الحال عربي و غير عربي از نوع ريزگرد و ماسه و ريگ و خار و خاشاك امان آسمان و زمين ايران را بريده‌اند، ممكن است خداي ناكرده اين شبهه بوجود آيد كه بيابان‌ها چيزي جز «دشنام پست آفرينش» نيستند!
     از همين رو، خواندن اين خبر را كه حكايت از راه‌اندازي بزرگ‌ترين و حيرت‌انگيزترين نيروگاه خورشيدي جهان در قلب صحراي آفريقا است، به شدت توصيه مي‌كنم. نيروگاهي كه قرار است كليد اجرايي شدن سرمايه‌گذاري هنگفت 50 ميليارد يورويي اروپايي‌ها در صحراي آفريقا را بزند و نشان دهد كه عزم اتحاديه‌ي اروپا براي كاهش وابستگي به سوخت‌هاي فسيلي تا چه اندازه جدي است.
     فقط اميدوارم كه اين فرصت استثنايي را نيز مانند بقيه فرصت‌ها نسوزانيم و تا تنور داغ است، در انديشه‌ي بالفعل كردن كارمايه‌هاي بالقوه‌ي بيابان‌ها و كويرهاي خويش برآييم و البته ياد بگيريم كه:
    بد نگوييم به مهتاب اگر تب داريم!

                                                                 درج نظر

خاکی که بر سر ماست؛ عقوبت جنگ‌افروزی‌ و نادانی ماست!

چه کسی گفته است این بشر عاقل است؟! میلیاردها دلار خرج می کند تا ابزاری بسازد که هم خودش را نابود سازد و هم خاک بر سرش ببارد!!

      گزارش گابریل گیت هاوس، خبرنگار بی بی سی در بغداد را حتماً بخوانید. گزارشی که اذعان می‌دارد، بشر دوپا علاوه بر راه‌های فراوانی که به طور مستقیم و غیر مستقیم برای تخریب محیط زیست به کار می‌برد، اینک مستقیم‌تر از هر زمان دیگری به طبیعت اعلام جنگ داده و خاک بر سر خودش می‌ریزد.

    توضیح ضروری: در هنگام خواندن این گزارش مواظب پرتاب کلوخ‌های نادانی باشيد!

درج نظر

هشدار! آب فرات دوباره نصف شد؛ ترك‌ها مقصر هستند يا سوري‌ها؟

رودخانه فرات

      روز گذشته، دولت عراق شديداً به كاهش حجم آب ورودي رودخانه فرات به كشورش اعتراض كرد و آن را بر خلاف مصوبه و توافق پيشين بين سه كشور تركيه، سوريه (كه آب فرات نخست از آن دو كشور مي گذرد و سرچشمه مي‌گيرد) و عراق دانست. گزارش‌ها حكايت از آن دارد كه به جاي 570 متر مكعب بر ثانيه كه در ماه گذشته وارد خاك عراق مي‌شد، هم‌اكنون دبي ورودي آب فرات به عراق در ايستگاه حسبيه در مرز سوريه فقط 250 متر مكعب در ثانيه است! اين در حالي است كه طرف ترك تعهد كرده بود تا ماه ژوئيه اين ميزان را به 750 متر مكعب بر ثانيه افزايش دهد!

ملاقات پرسر و صداي فاطمه جوادي و نوري مالكي در بغداد - عكس از رويترز

    به هر حال، به باور نگارنده، دولت ايران نيز بايد وارد ماجرا شده و از عراق حمايت كند. زيرا كاهش حق‌آبه‌ي فرات به معني گسترش خشكي در بين‌النهرين و تالاب هورالعظيم است كه دود آن – بخوان خاك آن - مستقيماً به چشم هموطنان عزيزمان در خوزستان و ايلام و بوشهر و ... مي‌رود.
      بنابراين، اگر نمي‌خواهيم تا سال آينده روزهاي بيشتري را در تهران به دليل هجوم دوباره‌ي خس و خاشاك و گرد و غبار و بقيه متعلقات آن تعطيل كنيم، بهتر است كه از همين حالا قاطعانه‌تر و خردمندانه‌تر عمل نماييم.
     نكته‌ي تأمل‌برانگيز در اين ميان، آن است كه استحصال آب‌هاي مرزي و تغيير مسير رودخانه‌ها در غرب و شرق كشور در شمار اولويت‌هاي وزارت نيرو و برنامه 5 ساله پنجم هم قرار دارد كه به نظر نهايت كم‌لطفي به ملاحظات زيست پايدار است. بنابراين، وزارت نيرو هم بايد پروژه تغيير مسير آب سرشاخه‌هايي را كه به عراق مي‌ريزد (به بهانه تأمين آب آذربايجان غربي) متوقف كند تا بتواند در مذاكرات با طرف افغاني و ترك دست بالا را داشته باشد.
بار ديگر تأكيد مي‌كنم: بحران ريزگردها ثابت كرد كه ديگر دوره‌ي «چارديواري، اختياري» گذشته و براي حفظ پايدار همين چارديواري بايد بكوشيم تا جهاني بيانديشيم و منطقه‌اي عمل كنيم و حقيقتاً نشان دهيم كه ملاحظات محيط زيستي وفادار هستيم.
    يادمان باشد كه خسارت ناشي از خشكي هامون به 600 ميليارد تومان در سال مي‌رسد؛ كاري نكنيم تا به قانون زمين بيشتر از اين بربخورد و با بروز فاجعه‌اي جبران‌ناپذيرتر در غرب و جنوب غرب كشور، ابعاد اين خسارت نيمي از توليد ناخالص ملي‌مان را به هدر دهد.

     در همين باره:
     - پايان نشست سه جانبه بغداد
     - Contractor allegedly supplied tainted water to Iraq base
     - Turkey lets more water out of dams to Iraq – MP
     - ترکيه ميزان انتقال آب فرات به عراق را افزايش مي دهد
     - سوريه خواهان افزايش سهميه آب رود فرات از تركيه شد (به اين مي‌گويند: چراغ سبز براي آغاز جنگ آب)!

درج نظر

اشک‌های طبیعت هم درآمد!

مرضیه ناظری: همیشه فکر می کنم خوشایند ترین لذت آدم این است که یکی از دوستان طبیعت باشد.

     اشک‌های طبیعت، نام تارنمایی است که مرضیه ناظری، خبرنگار سختکوش ایسنا در خراسان مدیریت خواهد کرد. ناظری خود از جمله‌ی انسان‌هایی است که در مصیبت غم‌های وارد شده بر طبیعت وطن، اغلب چشمانش خیس می‌شود و دلش می‌لرزد. یادم نمی‌رود که در نخستین ملاقاتم با او در دانشکده‌ی محیط زیست دانشگاه فردوسی مشهد، پس از پایان سخنرانی‌ام برای مصاحبه به نزدم آمد، آن هم با چهره‌ای متأثر و چشمانی خیس از شنیدن دردها و رنج‌های طبیعت وطن که به آنها – در آن سخنرانی - اشاره کرده بودم ...

ادامه نوشته

مشهورترین تارنمای سبز در جهان عرب: ارض و ناس!

مشهورترین وبلاگ جهان عرب در باره محیط زیست

      یکی از هموطنان فرزانه‌ام که در لبنان روزگار گذرانده و مشغول پژوهش و علم‌آموزی است، اخیراً تارنمایی را به نگارنده معرفی کرد که دریغم آمد این دانستگی را با خوانندگان عزیز مهار بیابان‌زایی به اشتراک نگذارم. حامد بهشتی برایم نوشته است که استاد ایشان در دانشگاه آمریکایی بیروت، آقای دکتر Rami Zurayk نویسنده این تارنماست؛ تارنمایی که دغدغه‌ی اصلی‌اش طبیعت و مدیریت منابع طبیعی است ...

ادامه نوشته

تصویری که اشک می‌آفریند و لبخند می‌نشاند!

این عکس را علی امام برای رویترز گرفته - اردوگاهی در پاکستان و برای گریز از جنگ طالبان

      چهره‌ی معصوم و نمکی این دخترک پاکستانی مرا رها نمی‌کند ... در جایی - از قول رابرت آلن - خواندم: «دنیا پر از آموزگارانی است که دانسته‌های آنها به شما کمک خواهند کرد. همه‌ی کاری که باید انجام دهید این است که در جستجوی آن ها باشید.»

ادامه نوشته

کرج ؛ باغ‌شهری که بیابان‌شهرش کردیم!

کرج - تابستان 1388 - گوگل ارث : عقب نشینی سبزینه کاملاً در این باغ شهر سابق نمودار است.

     کرج؛ دومین کلان‌شهر بزرگ استان تهران و یکی از 10 ابرشهر ایران است که به دلیل رشد شتابناک آن در طول یک دهه‌ی اخیر، شاید بتوان آن را ناپایدارترین سکونت‌گاه کشور نامید؛ سکونتگاهی که به درستی از آن با عنوان «ایران کوچک» نام برده می‌شود. در کرج می‌شود ردپای هر قوم و نژاد ایرانی را یافت و پیروان هر مذهب و آیینی را مشاهده کرد که در کنار یکدیگر می‌زیند. کرج، شهرستانی است دیرینه با قدمتی چند هزارساله که اینک در آن اقلیتی با محل تولد کرج در شناسنامه روزگار می‌گذرانند ...

ادامه نوشته

راهکارهایی برای برون رفت از کابوس غبارآلودگی آسمان آبی ایران

آسمان ایران در 16 تیر 1388 - عکس از ناسا

      اخیراً عزمی – ظاهراً - جدی در سطح کلان نهادهای مرتبط با موضوع در وزارتین جهادکشاورزی، کشور، امور خارجه، راه و ترابری و نیز سازمان حفاظت محیط زیست، بازرسی کل کشور و مجمع تشخیص مصلحت نظام و حتا پاره‌ای از نهادهای امنیتی و انتظامی بوجود آمده تا معضل گرد و غباری که این روزها آسمان 18 استان کشور را متأثر کرده است، شناسایی و مهار شود. از همین رو، تحرکی گسترده و کم‌نظیر در نهادهای علمی و پژوهشکده‌های مرتبط و اغلب دانشگاه‌هایی که در این حوزه صاحب تخصص هستند، بوجود آمده تا آخرین یافته‌ها، تحلیل‌ها و پیشنهادهای کارشناسی خود را برای مقابله‌ی بخردانه با توفان‌های گرد و غبار در کشور ارایه دهند ...

ادامه نوشته

مهم‌ترين چالش‌هاي منابع طبيعي امروز ايران

     دوست و همكار عزيزم، سيّد ابوالفضل ميرقاسمی، مديركل دفتر استعداديابي و بهره‌برداري از اراضي سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخيزداري كشور، اخيراً تحليلي را به رشته‌ي تحرير درآورده كه در آن با اشاره به مهم‌ترين چالش‌هاي حوزه‌ِ منابع طبيعي و محيط زيست كشور، پيشنهاد تشكيل وزارت منابع طبيعي را مطرح كرده است. از آنجا كه ايشان يكي از كارشناسان باتجربه و دلسوز اين حوزه به شمار آمده و نيز مدير ملّي پروژه بين‌المللي "تقويت و انسجام سازماني براي مدیریت يكپارچه منابع طبيعي" - GEF/MENARID Program in Iran by UNDP نيز هستند، توجه خوانندگان عزيز مهاربيابان‌زايي را به مرور ديدگاه‌هاي وي جلب مي‌كنم ...

ادامه نوشته

دیروز، روز ناصر انصاری بود …

  ناصر انصاري هم سرانجام پس از 32 سال خدمت در حوزه‌ي پژوهشي منابع طبيعي كشور، بازنشست شد و از پيش ما رفت ... ناصر يكي از صميمي‌ترين همكاران ما بود كه نه فقط در حوزه‌ي علمي، كه به عنوان يك دوست و مشاور امين همواره مورد احترام بود و طرف مشورت قرار مي گرفت ...

ادامه نوشته

يك خبر خوش براي آنها كه دماوند را دوست دارند

درود بر همه ايرانياني كه نشان دادند فرزندان راستين آرش هستند و نخواهند گذاشت تا اين جلوه اهورايي سرزمين مقدس ما آسيب ببيند.

      خبر مي‌رسد كه سرانجام اعتراض طرفداران محيط زيست و حاميان كوهستان به نتيجه رسيده و يكبار ديگر طبيعت ستيزان نابخرد، مجبور به عقب نشيني شده و فرمان توقف عمليات آسفالت‌ريزي در گوسفندسرا – ارتفاع 3000 متري دماوند - صادر شده است. به ويژه بايد از دكتر دلاور نجفي قدرداني كنم كه مي‌دانم براي مهار اين نابخردي تلاش فراواني كرد تا توانسته دوستان مازني را راضي كند. هرچند محل مورد نظر – ظاهرا! - در حوزه مسئوليت كاري ايشان هم نيست.

جاده اي كه ديگر نخواهيم گذاشت در گوسفند سرا ادامه يابد ...

     با اين وجود، به نظر مي‌رسد نبايد اثر ملي و طبيعي دماوند، صرفاً از ارتفاع 4500 متري به بالا محسوب شود و فقط كاكل سپيد اين چكاد دوست‌داشتني را دربرگيرد.
      اين درست مانند آن مي‌ماند كه يك جراح مغز با ديدن خون‌ريزي شديد پاي مريضش بگويد: متأسفانه اين موضوع به من ربطي ندارد و بايد بيريدش پيش يك پزشك متخصص مربوطه! غافل از اين كه خون‌ريزي سبب مرگ بيمار را فراهم خواهد كرد ...
     دماوند نيز يك كليت و بوم‌سازگان منحصر به فرد و بي‌نظير در ايران و خاورميانه است كه اگر مي‌خواهيم از تنوع زيستي و ميراث طبيعي‌اش به شكلي سزاوارانه پاسداري كنيم، بايد تمامي موجوديتش را يكجا ببينيم و موانع ديوانسالارانه را براي مديريت مؤثر بر آن به كناري نهيم.

     مؤخره:
    پيروزي در دماوند نشان مي‌دهد كه ما هر جا متحد عمل كنيم و نترسيم، زورگويان و نابخردان چاره‌اي جز عقب‌نشيني نخواهند داشت. پس به قول ناصر كرمي عزيز: بلند شو برادر؛ حالا چه وقت خواب است؟

                                                             درج نظر

چرا شیر ناصر کرمی باید مرا یاد شعر برتولت برشت بیاندازد؟!

    واقعاً از کجا می‌داند این ناصر خان کرمی که حالا وقت خوابیدن نیست؟! شاید آن برادر! غذایش را خورده و اتفاقاً حالا نیاز به استراحت و خواب دارد. اصلاً شاید این برادر دیگه پیر شده باشد ...

ادامه نوشته

حرف‌ها را زده‌ایم؛ حالا هنگام عمل است!

    همیشه در مواجهه با هر چالشی – به ویژه در حوزه محیط زیست - این امید در نگارنده شکل می‌گیرد که شاید از پس این چالش و دشواری، قرار است که توجهی درخورتر به محیط زیست شده و جایگاه ملاحظات محیط زیستی به مرتبه‌ی سزاوارانه‌اش در سبد اولویت‌های راهبردی کشور بازگردد.
    از همین رو، ماجرای طغیان ریزگردها در طول هفته‌ی جاری و قدرت‌نمایی ایشان در آسمان 18 استان کشور، برایم نویدبخش روزهایی طلایی و سبز برای طبیعت وطن است. چرا که تاکنون کمتر با چنین حجمی از خبرهای محیط زیستی و تفاسیر و تحلیل‌های علمی منتج از آن در صدر اخبار رسانه‌های دیداری و شنیداری و صفحات نخست روزنامه‌های پرشمارگان کشور مواجه بوده‌ایم ...

ادامه نوشته

طبیعت‌ستیزان عزیز! دماوند را - این یگانه‌ی ناهمتای ایران را – درگذرید ...


     بعد از مرگ جانسوز پریشان که پریشان‌حالی ما را در این روزگار کامل کرد، اینک خبر می‌رسد که نابخردان آزمند به جان دماوند افتاده‌اند ...

و این بار نوبت دماوند است ...

    باورم نمی‌شود که می‌خواهند دماوند را هم از ما بگیرند و هفت کیلومتر از آن را آسفالت کنند! آخر نابخردی تاکجا؟ یعنی دیگر فریادرسی در این دیار وجود ندارد تا بشود برای او گفت که کسی در هیچ جای دنیا با نماد ناهمتای یک کشور و ملت، اینگونه سبکسرانه برخورد نکرده و نمی‌کند.
    حرمت این کوهستان مقدس را حفظ کنید و فقط این یکی را برای ما بگذارید تا هر از چندگاهی به قامت رعنا و کاکل سپیدرنگش بنگریم و یادمان بیاید که ما فرزندان آرش هستیم ... آیا از نهیب روح او در این کوهستان نمی‌ترسید؟ آیا نمی‌شنوید که هنوز کودکان این سرزمین او را صدا می‌زنند و مادران دعایش می‌کنند؟

کودکان از بام‌ها او را صدا کردند
مادران او را دعا کردند
 پیر مردان چشم گرداندند
 دختران بفشرده گردن بندها در مشت
همره او قدرت عشق و وفا کردند
 آرش اما همچنان خاموش
 از شکاف دامن البرز بالا رفت
 وز پی او
 پرده‌های اشک پی در پی فرود آمد
بست یک دم چشم هایش را عمو نوروز
خنده بر لب غرقه در رویا
کودکان با دیدگان خسته وپی جو
در شگفت از پهلوانی ها
شعله‌های کوره در پرواز
 باد در غوغا.
شامگاهان
 راه جویانی که می جستند آرش را به روی قله ها پی گیر
 باز گردیدند
 بی نشان از پیکر آرش
با کمان و ترکشی بی تیر
 آری آری جان خود در تیر کرد آرش
 کار صد ها صد هزاران تیغه‌ی شمشیر کرد آرش
 تیر آرش را سوارانی که می‌راندند بر جیحون
به دیگر نیمروزی از پی آن روز
 نشسته بر تناور ساق گردویی فرو دیدند
 و آنجا را از آن پس
مرز ایرانشهر و توران بازنامیدند
 آفتاب
درگریز بی شتاب خویش
سال‌ها بر بام دنیا پاکشان سر زد
ماهتاب
 بی نصیب از شبروی هایش همه خاموش
 در دل هر کوی و هر برزن
سر به هر ایوان و هر در زد
 آفتاب و ماه را در گشت
سال‌ها بگذشت
 سال‌ها و باز
در تمام پهنه البرز
 وین سراسر قله‌ی مغموم و خاموشی که می‌بینید
وندرون دره‌های برف آلودی که می‌دانید
 رهگذرهایی که شب در راه می مانند
 نام آرش را پیاپی در دل کهسار می خوانند
 و نیاز خویش می خواهند
 با دهان سنگ‌های کوه آرش می دهد پاسخ
 می کندشان از فراز و از نشیب جاده‌ها آگاه
می دهد امید
 می نماید راه
 در برون کلبه می بارد
 برف می بارد به روی خار و خارا سنگ
 کوه ها خاموش
دره ها دلتنگ
راه‌ها چشم انتظاری کاروانی با صدای زنگ
 کودکان دیری است در خوابند
 در خوابست عمو نوروز
 می گذارم کنده ای هیزم در آتشدان
 شعله بالا می رود پر سوز

                                                                   درج نظر

تا نفس باقی است؛ فرصت چشمت تماشایی است!

چشم اندازهای روان و سبزی که تا نفس باقیست باید به تماشایشان نشست - بینالود (عکس از دکتر کمال الدین ناصری)

      کمالدین ناصری عزیز دوباره دلم را آب انداخته و تصویر یکی از آیه‌های زیبای طبیعت وطن را در دیار عطار شوریده دل برایم ارسال کرده است ...
او به نرمی برایم نوشته است:
    ... دیروز به یکی از دره‌های دامان بینالود رفته بودم. دیدم رودها و جویبارهایمان نیز سبز شده‌اند. همان‌ها که همواره دغدغه‌ی خشکیدن‌شان را دارید. اینک همراه و همگام اندیشه‌های شمایند. آیا بر راه این رود نیز می‌توان سد زد؟

     و پاسخم این است که :
    معلومه که نه!
   اما ممکن است آزمندان کاری کنند که نیازی به سد نباشد، آنها در پی خشکاندن سرچشمه‌ها هستند برادر! برای همین است که هر منظری از طبیعت که می‌بینم و هر زمزمه‌ی اهورایی را که در این پهن پیکر پری‌پیکر که می‌شنوم، صدایی نهیبم می‌زند:
نکند تو آخرین نسلی هستی که مرا می‌بینی؟! نکند فردا به جای پری‌پیکری زیبارو، فرزندان این آب و خاک مجبور به تحمل پریداری سیه‌رو باشند؟
و مگر ما آخرین نسلی نیستیم که گاوخونی و پریشان و ارژن و بختگان و نایبند و ... را می‌بینیم ؟
و مگر پدران ما آخرین نسلی نبودند که ببر مازندران و شیر ارژن را دیدند؟
      پس تا نفس باقی است، کمال عزیز! بگرد در این طبیعت زیبا و بی دفاع و مظلوم و دست‌کم یادگارهایی تصویری از آن را ثبت و ضبط کن تا بتوانیم برای اروندها بگوییم : به خدا ما گورخر داشتیم ... یوز داشتیم ... دریاچه ارومیه داشتیم ... شهر افسانه‌ای لوت داشتیم و ... البته اینقدر خس و خاشاک نداشتیم! داشتیم؟

دکتر کمالدین ناصری - عضو هیات علمی دانشکده محیط زیست دانشگاه فردوسی مشهد


من نمی‌گویم
خیل شب بوهای شادابی که می‌چرخند و می‌جوشند و می‌رویند-
-   می گویند:
«در چه چشمی»
«با چه آیینی»
«چنین آیینه آرایی است »
من نمی‌گویم
خیل باران‌های بار آور که می‌بارند و می‌پویند و می‌جویند-
- می گویند:
«تا نفس باقی است»
«فرصت چشمت تماشایی است»
                                             محمّدرضا عبدالملکیان

                                                          درج نظر

این بار اگر سرخی لاله‌ای دلت را لرزاند، خم شو و با عشق آن را ببوس ...

   یادبرگ پیش رو را خبرنگار سبزاندیش ایسنا در دیار پرمهر و فرزانه‌پرور خراسان برایم ارسال کرده است ... از خواندنش برق امید در چشمانم درخشید و ایمان آوردم به آینده‌ی سبز وطن.
     این جوانان، ناهمتاترین ثروت این آب و خاک مقدس هستند و افتخارم این است که برای چنین جوانانی می‌کوشم و قلم می‌زنم ...
     و راستی در برابر این دریای سپهرگونه چه می‌توان کرد؟ جز آن که دل را به او سپرد و وا داد ...

باید پارو نزد وا داد
باید دل رو به دریا داد

ادامه نوشته

پیشروی نامحسوس سبز به موازات عقب‌نشینی محسوس قرمز در نقشه خشکسالی وطن

    بررسی نقشه‌های وضعیت خشکسالی ایران از مهر 1387 تا پایان خرداد 1388 نشان می‌دهد که لکه‌های سبز رنگ گام به گام در حال پیش‌روی هستند. کافی است به آخرین گزارش نگارنده - با عنوان: روزگار خشک گربه ایران - که وضعیت کشور را تا پایان اردیبهشت ماه ارزیابی کرده بود، مجدداً بنگرید تا دریابید که شمار این لکه‌های خوش‌رنگ که نوید ترسالی و گریز از خشکسالی را می‌دهند، چگونه از 5 به 12 افزایش یافته و اینک علاوه بر نطنز، ایرانشهر، چاه بهار، بیرجند و تربت جام؛ مناطق بیشتری در اطراف شهرستان‌های کاشان، کنگاور، ماکو، یزد، رفسنجان، خاش و رباط به رنگ سبز آغشته شده‌اند. همچنین به موازات پیش روی رنگ سبز، شاهد عقب‌نشینی گام به گام رنگ قرمز در نواحی جنوب و غرب کشور هم بوده‌ایم، به نحوی که از 9 لکه‌ی قرمز رنگ – که نشان‌دهنده‌ی شدت خشکسالی بیش از 60 درصد میانگین 30 ساله است – اینک به سه لکه‌ی محدود خشکسالی بسیار شدید در اهواز، بهبهان و لار رسیده‌ایم ...

ادامه نوشته

طغیان خس و خاشاک امروز ، نتیجه بی‌توجهی به هشدار تاریخی دیروز!

این یادداشت سرمقاله امروز اعتماد ملی بود.

       گرد و غبار پدیده‌ای طبیعی است که تقریباً در تمامی مناطق جهان رخ می‌دهد. امّا هر چه میزان خشکی سرزمینی بیشتر باشد، انتظار داریم که بر شدت و دفعات این رخداد نیز افزوده شود. چنین است که حضور گرد و غبار در ایران زمین، به عنوان کشوری که 89.7 درصد از مساحتش در قلمرو سرزمین‌های خشک (drylands) قرار دارد، امری کاملاً طبیعی به شمار می‌آید؛ واقعیتی که با مرور تاریخ مدون چندهزارساله‌ی تمدن ایرانی می‌توان نشانه‌هایی فراوان در تأیید آن بدست آورد. از همین رو، از دیرباز رهبران سیاسی و مذهبی این کشور به کارگزاران و مردم تحت امر خویش توصیه کرده‌اند: تا آنجا که می‌توانند از برهنگی زمین کاسته و در حفظ پوشش سبز خاک بکوشند ...

ادامه نوشته

درسی که اروند در روز پدر به پدر داد!

نگاه اروندها را اگر تعقیب کنیم، بی شک جاهایی را خوالهیم دید که تاکنون ندیده ایم!

     سه شنبه‌ی هفته‌ی گذشته، وقتی خسته و کوفته از سرکار برگشتم خونه – نمی‌دانم چرا این روزها کوفتگی کار البته بیشتر از خستگی آن شده است! – اروند به استقبالم آمد و گفت: پدر! توی جاکفشی را نگاه کن! من هم نگاهی انداختم و با کمال تعجب این نقاشی را در آنجا دیدم ...

ادامه نوشته