از آنفولانزای خوکی تا بیابانزایی انسانی!
«سستي ما، سكوت ما و عدم جسارت ما ميتواند به اين معنا باشد كه در نهايت ما تنها گونهاي خواهيم بود كه نابودي خودمان را مو به مو تحت نظارت داشتهايم. و گورِ ما چه سنگ نبشتهی وهنآميزي خواهد داشت: آنان آنچه را فرا ميرسيد، ميديدند، اما چندان خرد نداشتند كه راه را بر آن ببندند.»
سارا پاراكين- سخنگوي حزب سبز انگلستان
وقتی فقط به سیاههی بیماریهای نوظهوری که در چند دههی اخیر چون بختکی مرگآفرین جان صدها هزار انسان بیگناه را در سراسر جهان گرفته است، دقت کنیم؛ بیش از پیش درخواهیم یافت که بشر مغرور زاده در دوران فرامدرن هزارهی سوّم تا چه اندازه در باتلاق جهالت، ناامنی و بیتدبیری خویش گرفتار آمده است. بیماریهایی همچون ایدز، سارس، آنفولانزای مرغی و اینک - Swine influenza-آنفولانزای خوکی که به یکباره طغیان کرده و در کسری کوتاه از زمان میتواند همه چیز انسان امروز را تا قطع بلیط فروشی مسابقات فوتبال در مکزیکوسیتی و لرزش بازارهای سهام تحتالشعاع خود قرار دهد.
آیا پیام نهفته در این بیدفاعی حیرتانگیز و دست و پا بسته بودن بشر امروز را درک میکنیم؟! آیا یاد کتاب کوری ساراماگو نمیافتیم؟! بشری که میلیاردها دلار هزینه میکند تا لوازم آرایشی فلان مارک را در شرق دور به فروش برساند؛ بشری که در مسابقهی ساخت انواع جنگافزار دچار جنون سرعت و مصرف شده است؛ بشری که دغدغهی آزمایشگاههای فرامدرن نظامیاش کشف اتفاقات در کسری از زمان پلانک است و بشری که ادعا دارد برایش مرزهای کهکشان راه شیری حالا کوچک شده است! بله چنین بشر مغروری، گاه و بی گاه با زایش یک ویروس مرگآفرین جدید روبرو شده که هیچ پناهی در مواجهه با آن ندارد.
یاد جملهای از فدریکو مایور زاراگوزا دبیرکل وقت یونسکو در دههی 90 میلادی افتادم که می گفت: «اگر صدها ميليارد دلاري را كه صرف خريد و فروش جنگافزارها يا مواد مخدر ميشود، با بودجهی اختصاص يافته به آموزش و پرورش كشورها مقايسه كنيم، به چه بيتناسبي شرمآوري ميرسيم!»
و اینک بازخورد کابوسوار آن بیتناسبی شرمآور را میتواند در فجایعی چون شیوع ویروسهای ناشناختهی چون آنفولانزای خوکی دید که جملگی ناشی از عدم اعتنا به ملاحظات زیست پایدار است.
آخرین نقشههایی که امشب در تلویزیون بی بی سی دیدم نشان میداد که مرز گسترش آنفولانزای خوکی تا تنگهی هرمز ایران رسیده است. اینک تقریباً در چهار سوی جهان از مکزیک و آمریکا و کانادا گرفته تا اسپانیا و اسراییل و نیوزلند و ... شواهدی از این ویروس گزارش شده است. یعنی در کمتر از 72 ساعت، آنفولانزای خوکی جهان را زیر و رو کرده است! آن جهانی که روزگاری باید سالها دریانوردی می کردی تا به انتهایش برسی! حالا در کمتر از چند روز می تواند به دست بشر آلوده از خطرناکترین و ناشناختهترین ویروسها شود.
و این شاید مفهوم دیگری از آسیبپذیری دهکدهی جهانی را نشانمان دهد. دهکدهای که جانش از بیخردی ساکنان مغرور و ابلهاش به لب رسیده و توان زیستپالاییاش مدتهاست که به پایان خود نزدیک شده است.
امید که حوادث شومی چون طغیان شتابناک آنفولانزای خوکی بتواند دولتسالاران جهان را وادارد تا به جای هزینه کردن سرمایههای مردم و سرزمینشان برای گرم نگهداشتن زرادخانههای مرگ و جنگ، بکوشند تا بودجه آموزش و پرورش، سلامت و پژوهشهای مرتبط با پایداری محیط زیست را افزایش دهند.
فرازنای کلام آن که آنچه هماکنون خاکریزهای «زندگی» را تهدید میکند، چیدمان غلط رهبران جهان در طول یکصد سال گذشته در تعیین مهمترین اولویتهای راهبردیشان بوده است؛ رخداد غمباری که می توان از آن با عنوان «بیابانزایی انسانی» یاد کرد؛ فرآیندی که نه فقط کارمایههای طبیعی را به هدر داده و فرسوده میکند، که شیرینی و لذت زندگی امن و با کیفیت را نیز از نوع بشر ربوده و میرباید.


به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.