در توصيف يك زيباچشم فومني!
طفل پاورچين پاورچين ، دور شد كم كم در كوچه سنجاقكها
بار خود را بستم ، رفتم از شهر خيالات سبك بيرون
دلم از غربت سنجاقك پر ...
اين تصوير را كه ميبينيد، يك نفر درست لحظاتي قبل از رفتن برايم فرستاد ... سنجاقكي زيبارو و خوش قد و قامت با چشماني درشت و رنگ قهوهاي مليح كه از نوعي لنز خاكستري هم در پايين دست بهره برده است!
نگاه كنيد كه چقدر يك موجود ميتواند زيبا آفريده شود؛ آن هم با آن بالهاي تورتوري نارنجيرنگ كه كمكش كرده تا عنوان سريعترين حشره جهان را با سرعت 56 كيلومتر در ساعت از آن خود كند! و تازه در آن سرعت و به مدد قدرت بينايي اعجاببرانگيزش ميتواند شكار هم بكند!
در حقيقت آن اصطلاحي كه ميگويند:
فلاني در هوا ميزنه! را نخستين بار براي سنجاقك گفتهاند! نگفتهاند؟ تازه او علاوه بر آن كه در هوا خوب ميزنه، زيرآبيش هم حرف نداره! و از همه جالبتر اين كه تخصص اصليش سوراخ كردنه!
پيشتر از توماس شاهان و قاب پنجرهاي سخن گفتم كه او دست و دلبازانه به روي ما گشوده است.
حالا با ديدن اين هموطن فومني زيبارو، بيشتر دريافتم كه براي ديدن زيباييها و غرق شدن در خلسهي خيالانگيز چشماندازهاي ديداري پرجاذبه و سحرانگيز زمين، نيازي به اخذ ويزا و تهيه پاسپورت و خرجهاي آنچناني نيست.
فقط كافي است منظر ديدمان را تغيير دهيم و دلمان را از غربت سنجاقكهاي ديارمان پر كنيم.

به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.