تاریخچهی مطالعات ارزیابی بیابانزایی در ایران و جهان -5
از جمله تلاشهاي ديگري كه فارغ از بهرهگيري از امكانات ماهوارهاي، به سامان رسيده است، ميتوان به پژوهشهاي فاموري و ديوان در سال 1349 اشاره كرد كه تلاش كردند تا از جنبهی ديگري، يعني با استفاده از معيارهاي خاكشناسي، به بررسي مسأله پرداخته و محدودهی بیابانهاي ايران را تعيين كنند. پنج سال بعد، كارتر و همكاران (1975)، مناطق شور بياباني را از منظر ویژگیهای بومشناختی گياهان در محيطهاي شور و چگونگي استقرار آنها مورد بررسي قرار دادند. حسن احمدي در اين ميان، مطالعات جامعتري به منظور كشف معيارهاي شناخت بيابان و طبقهبندي آن، به انجام رساند و در نخستين مرحله ثابت كرد كه همبستگي معنيداري بين مناطق زيستاقليمي (بيوكليماتيك) و محيط پيكرشناسي سنگي (مرفوپدولوژيك) و ريختار (تيپ) پوشش گياهي وجود دارد. اندكي قبلتر، فريفته (1366)، به بررسي سامانههاي طبقهبندي اقليمي با تأكيد بر مناطق نيمهخشك و خشك ايران پرداخت. در اين تحقيق، پس از معرفي سامانهی طبقهبنديهاي ژنتيكي (براساس تابش و تودههاي هوا)، به مقايسهی اين روشها در مناطق خشك و نيمهخشك با تكيه بر اطلاعات 39 ايستگاه اقليمي كشور پرداخته شده است. البته خليلي (1371) در اين خصوص، كاملترين پژوهش را تا امروز در ايران به انجام رسانده است، كه نتايج آن، توسط جاماب در طرح جامع آب كشور، مورد استفاده و استناد قرار گرفته و مراحل تكميلي آن، كماكان پيگيري ميشود (جاماب، 1370 و خليلي، 1378).
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.