خميازهي آن دخترك، دخترك، دخترك ...
برايش مهم نيست كجا نشسته است ... همون دختربچهاي است كه دوستانش ميشناسند، همون دختر عزيز مامان و بابا ... اصلاً به او چه كه آن دو نفر بغل دستياش تا همين اواخر آقا و بانوي نخست قدرتمندترين كشور جهان بودهاند! بودهاند كه باشند؛ به او چه؟ او فقط حوصلهاش سر رفته است و دلش ميخواهد خميازه بكشد! همين. نامش Lily Margraret Greenway است؛ يك دختربچه 8 ساله اهل تكزاس. و حالا به بركت اين خميازه و نگاه بيخيالانهاش، عكس و نامش در بيش از 36700 سايت و روزنامه بازتكرار يافته است!
خواستم بگويم:
چقدر خوب است كه آدم در همه جا خودش باشد؛ چه در جبروت رهبران و چه در سكونتگاه حقير مردمان پاييندست.
خواستم بگويم:
آنها كه هنوز كودك درونشان را با عزت و احترام تحويل ميگيرند و مشتاقانه هزينههايش را هم ميپردازند؛ در چنين روزهايي چقدر حال بهتري را تجربه ميكنند! نميكنند؟
و خواستم بگويم اين كه ميگويند:
برقص
چنان که گویی کسی تو را نمیبیند
عشق بورز
چنان که گویی هرگز آزرده نشدهای
بخوان
چنان که گویی کسی تو را نمیشنود
و زندگی کن
چنان که گویی بهشت روی زمین است …
يعني همين دخترك 8 سالهي سبكبال و بيخيال از جبروت قدرت! نه؟

به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.