چه پارادوکسی دارد این تصاویر!
سالهاست که افغانستان اشغال است. یا به دست انگلیسیها، یا روسها، یا پاکستانیها و یا آمریکاییها ... انگار ناف این سرزمین را با اشغال و جنگ و تجاوز و تعصب و قومیتگرایی و تحجر و ... بستهاند؛ سرزمینی که سالانه معادل بودجهی 40 کشور آفریقایی در آن هزینه میشود تا سنگ روی سنگ بند شده و آتش جنگ همچنان زبانه کشد!
این دو تصویر را که میبینید در همین آغازین روزهای نوروز در اغلب سایتهای خبری دارد دست به دست میشود؛ چه چیز این تصاویر برای شما جالب است؟
آن نیروهای فرامدرن تا بن دندان مسلح را نگاه کنید که شاید هر کدامشان به اندازه ی تمام دارایی آن خانواده و گلهی افغان، تجهیزات با خودشان داشته باشند؛ اما آرامش را در کدام سو بیشتر میبینید؟
من همچنان گمان میبرم که برای تصرف قلوب انسانها، راههای سادهتر و قشنگتری هم وجود دارد؛ اگر آمریکا سالی یکصد میلیارد دلار در افغانستان هزینه میکرد تا مدرسه و بیمارستان و کارخانه و کتابخانه و جاده و پل و ... بزند، به مراتب حالا جمعیت بیشتری از افعانها، آنها را دوست داشتند.
امّا حالا چه؟
حالا حتا آن بز هم دارد از این همه نفرت و ترس و سلاح و نادانی و آزمندی حیرت میکند! نمیکند؟



به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.