در برابر این سیلی ، همه باید واکنش نشان دهیم!
حاج محمود شکری، عصبانی شده و ظاهراً با نواختن چند سیلی و ضرباتی ناهماهنگ به همراه ادبیاتی غیربهداشتی بر رحمتاله رحمانی، رحمت واقعی را نشانش داده است!
این خلاصهی ماجرا را البته میدانم که اغلب ما بسیار پرتکرار تاکنون در زندگیمان دیده و در معابر عمومی به تماشا نشستهایم. چرا که یکی از عقوبتهای گیر کردن مردم در چهارراههای تو در تو و کلافهای سردرگم زندگی پرازدحام امروز، همین کاهش طاقت، عدم مهارت در استفاده از گلخانهی فکر (دهان و زبان!) و روی آوردن به گلاویز شدن و درگیری فیزیکی است.
منتها این بار داستان اندکی متفاوت است، چرا که حاج محمود، نماینده مردم تالش در مجلس شورای اسلامی و رحمتالله هم مدیرکل منابع طبیعی استان گیلان است! موضوع دعوا هم زیادهخواهی سهم برای درخت افکنان بوده است!
اصل و حواشی گاه پر رنگ تر از متن این ماجرای شرمآور را امروز در خبرآن لاین شرح دادهام با این عنوان:
پیام سیلی نواخته شده در گوش یک مدیرکل برای طبیعت ایران!
لطفاً آن را بخوانید و اگر دوست داشتید، برایم بگویید: چه میتوان کرد تا از تکرار چنین رخدادهای تلخی در آینده ممانعت شود؟

به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.