بيابانزايي ؛ تركيب جنسيتي جامعه را بر هم ميزند!
حدود 3/1 ميليارد نفر در سراسر جهان از عواقب ناگوار بيابانزايي در رنج هستند؛ كاهش ذخاير علوفهاي و غذايي، سوء تغذيه و بروز بيماريها، افزايش فقر، قحطي، مرگ و مير، مهاجرت دستهجمعي، فزوني شمار پناهندگان، جنگهاي داخلي، آشفتگيهاي سياسي، ناآراميهاي منطقهاي و حتا مداخلههاي نظامي، تنها برخي از عواقب بيابانزايي هستند كه لمس شدهاند؛ چه بسا ناهنجاريهاي ژنتيكي و جهشهاي ناخواستهي ژنتيکی در مناطق تحت اثر بيابانزايي چهره و تاريخ حيات گياهي، جانوري و انساني را به مرور و در طول قرون تغيير داده و از جنبهي جغرافياي زيستي، حوزهي انتشار و مسير تحول موجودات زنده را متأثر سازد. به عنوان مثال، سالانه تنها در مكزيك به علت سختي روزافزون معيشت، ناشي از فرواُفت زيستمحيطي، حدود 250 هزار نفر از نيروي فعال كشور خانه و كاشانهي خود را رها كرده و در جستجوي كار به آمريكا نقل مكان ميكنند. همچنين در سنگال مهاجرت مردان براي كار سبب شده تا تعادل جمعيت در آن كشور (و كشورهاي همجوار) به هم بخورد؛ به طوري كه در گروه سني 15 تا 50 سال، هماينك به ازاي 70 تا 80 مرد، يكصد زن وجود دارد (Lo، 1994)؛ پيامدهاي اجتماعي، فرهنگي و بهداشتي چنين چالشهايي در سطوح منطقهاي و فرامنطقهاي غيرقابل انكار است.
به سخني ديگر، هر چند كه ميپذيريم بيابانزايي شايد يگانه فرايند انسانسازِ تهديدكنندهي محيطزيست نباشد، امّا اغلب اين فرايندها به طور مستقيم يا غيرمستقيم از بيابانزايي تأثير گرفته و يا بر روند آن تأثير ميگذارند. به شکلی که اثرات متقابل و پيچيدهي ميان آنها سرانجام به تسريع فرايند تغيير اقليم كمك كرده و خواهد كرد.
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.