راهي براي درمان خودشيفتگي هستي‌برانداز ايرانيان!


     استاد احمد آل ياسين، مقاله‌اي متفاوت و تحليلي برايم ارسال داشته‌اند و در صدر آن، خطاب به نگارنده چنين مي‌نويسند: «... یک مقاله یا یک پیشنهاد برای کارشناسان ایران‌دوست پژوهشگر جوان دارم تا گوشه‌ای از تاریخ پنهان ایران‌زمین را که بسیار در خلقیات امروز و اخلاق و آداب ناپسند ایرانیان تأثیر‌گذار بوده است را با شیوه‌های علمی مطالعات مهندسی و توجیهات فنی اقتصادی برتابند و از این خود‌شیفتگی هستی بر‌انداز، نسل‌های آینده خود را نجات دهند ... شاید شما بتوانید در این تلاش نقشی سازنده ایفا کنید.»
    اينك ضمن سپاس از آل ياسين عزيز كه مهار بيابان‌زايي را شايسته طرح ديدگاه‌هاي ارزنده‌ي خويش يافته‌اند، از شما خواننده‌ي فهيم اين تارنما خواهش مي‌كنم تا مقاله پيش رو را با دقت بخوانيد و از اين پيشنهاد حمايت كنيد:

ادامه نوشته

سد سازی هم می‌تواند رحمت باشد و هم می‌تواند لعنت!

     اين سخن استاد احمد آل ياسين بود كه البته برخي از شركت‌كنندگان به نمايندگي فاطمه ظفرنژاد با بخش دوم آن موافق‌تر بودند.

    ظفرنژاد، به ويژه آنجا كه با نمايش فيلمي از سد تازه افتتاح شده البرز و پاياب هنوز آباد رودخانه‌‌اش در شهرستان بابل، امكان مقايسه را براي بينندگان نسبت به خشكه‌رود كنوني تجن در ساري (كه بعد از ساخت سد كاملاً پايابش خشك شده و به زباله‌داني بدل شده بود) فراهم آورد، حرف خود را با شفافيت هر چه تمام‌تر زد ...
ادامه نوشته

سد ؛ آخرين گزينه است نه اولين!


ساعتي پيش چهارمين نشست علمي انجمن اعضاي هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع با عنوان: «چالش‌هاي صنعت سد‌سازي با تأكيد بر اثرات متقابل آن بر بخش منابع طبيعي» پايان گرفت. همايشي كه به خاطر حضور در آن، استاد احمد آل ياسين از هزاران كيلومتر آن سوتر (فلوريداي آمريكا) خود را به باغ گياه‌شناسي ملّي ايران رسانده بود. همچنين، آقاي دكتر محمّدجعفر ملك‌زاده، رييس كميسيون آب سازمان آب منطقه‌اي استان فارس، از ديار حافظ آمده بود و البته برخي از نمايندگان تشكل‌هاي مردمي لفور – بهشت مازندران – نيز كه از مصيبت سد البرز به تنگ آمده بودند، خود را به تالار اجتماعات مؤسسه متبوع رسانده بودند.
در مجموع اگر بخواهيم، حاصل دو سخنراني 40 دقيقه‌اي استاد احمد آل ياسين و سركار خانم فاطمه ظفرنژاد را به همراه بيش از 70 دقيقه مباحث مطرح شده از سوي حاضران در يك جمله خلاصه كنم – هر چند كه كاري بسيار دشوار خواهد بود – شايد بتوان گفت: سد، يكي از گزينه‌هايي است كه مي‌تواند با رعايت همه جوانب و براي مديريت بهتر آب در سرزمين پيشنهاد شود، به شرط آنكه هيچ گزينه‌ي ديگري وجود نداشته باشد. به ديگر سخن، همان گونه كه در پيشاني اين يادداشت نيز آمده است، سدهاي بزرگ مخزني، آخرين گزينه براي آباداني هستند نه نخستين آن!
در يادداشت‌هاي بعدي، بيشتر از اين همايش خواهم نوشت.

درج نظر

گوستاو را رها كنيد، لوار را بچسبيد!

وضعيت توفان و حركت آن در روز شنبه - ۱۶ شهريور ۸۷

چرا كسي گوستاو زابلستان را نمي‌بيند؟!

    در جهان غرب و به ويژه آمريكا، اخبار مربوط به توفان سهمناك گوستاو، مدتي است كه اغلب خبرهاي ديگر را به حاشيه برده و حتا كنوانسيون سالانه‌ي حزب جمهوري‌خواه در آمريكا را نيز متأثر كرده است؛ آن هم در زماني كه همه‌ي نگاه‌ها متوجه معرفي كانديداي منتخب حزب، جان مك كين و معاونش بود. حتا اگر جستجوي كوتاهي در رسانه‌هاي داخلي هم بكنيم، درمي‌يابيم كه تقريباً رسانه‌اي درون مرزي را نمي‌يابيم كه به انعكاس گوستاو نپرداخته باشد ...

ادامه نوشته

روايت دويچه‌وله از بحران آب در چين، ايران و جهان

بحران آب بيشتر ريشه مديريتي دارد تا طبيعي!

اينكه چرا بايد در كشوري چون چين - كه داراي چهارمين اندوخته‌ي بزرگ منابع آب شيرين در بين ممالك جهان است – هم بحران آب به مرزهاي فاجعه‌بار برسد؟ موضوع گفتگوي بين نگارنده و بخش فارسي صداي آلمان (دويچه‌وله) بود كه در اينجا مي‌توانيد مشروح آن گفتگو را پي بگيريد و بخوانيد.



درج نظر

3 شاخص اصلي ناپايداري در كشور!

دكتر لقايي حجت را تمام و آب پاكي را ريخت!

    دكتر حسن لقايي – كه بيش از 35 سال سابقه‌ي تدريس در حوزه محيط زيست را دارد – در سخنان كوتاهي در نشست مجمع تشخيص مصلحت نظام – كه در پست پيشين به آن اشاره شد – گفت: به جاي سخن گفتن و بررسي شاخص‌هاي پايداري، بهتر است به شناخت و مهار شاخص‌هاي ناپايداري كشور پرداخت كه تقريباً در تمامي حوزه‌ها جواب مي‌دهد!
   با گفتن اين سخن، همه‌ي حاضران ناخودآگاه سكوت كردند، به ويژه آنكه لقايي تأكيد كرد، وي پس از سال‌ها مطالعه و تحقيق توانسته است 10 شاخص اصلي ناپايدري در كشور را شناسايي كند!
    به هر حال، دكتر لقايي ادامه داد: من فقط به سه شاخص عمده از بين 10 شاخص اصلي اشاره مي‌كنم:

1- عدم اعتقاد به نوشتن و ارايه برنامه در مديريت كشور؛
2- عدم اعتقاد به پيروي از برنامه؛
3- عدم اعتقاد به پايش برنامه.

    با گفتن اين سه عامل، بسياري از حاضران، از جمله معصومه ابتكار نتوانستند خنده‌ي خود را مخفي كنند!
    لقايي البته اين را هم اضافه كرد كه ما در حال حاضر 1060 شهر و بيش از 2 هزار دهياري داريم كه الگوي اصلي توسعه‌ي آنها «تخريب» است!
    حال اينكه بايد به سخنان لقايي خنديد يا گريست؟ قضاوت با شما!

درج نظر

بررسي مقايسه‌اي عملكرد بخش محيط زيست ايران

گزارش دكتر متصدي در مجمع تشخيص مصلحت نظام - ۲ شهريور ۸۷

شنبه گذشته – 2 شهريور – به همت گروه مطالعات توسعه پايدار و محيط زيست مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام، نشستي تخصصي با عنوان: «بررسي مقايسه‌اي عملكرد بخش محيط زيست ايران و ساير كشورهاي جهان و ارايه راهبردهاي مناسب جهت نيل به اهداف سند چشم‌انداز 20 ساله» برگزار شد؛ نشستي كه در آن تقريباً اغلب صاحب‌نظران، مديران و نام‌آوران اين حوزه را مي‌توانستي يكجا ببيني. خانم دكتر ببران، رياست جلسه را برعهده داشتند و پس از سخنان كوتاهي از سوي معصومه ابتكار – به عنوان رييس كميته‌ي محيط زيست شوراي شهر تهران – حاضران به گزارش آقاي دكتر سعيد متصدي زرندي گوش فرا دادند. ايشان در گزارش خود به تحليل دلايل نزول 14 پله‌اي ايران از منظر شاخص‌هاي EPI - Environment Performance Index از سال 2006 به 2007 پرداخت. وي با ذكر اين نكته كه در همين دوره زماني، كشوري چون مصر توانسته است 14 پله در جدول مربوطه صعود كند، تأكيد كرد كه ضعف‌هاي گسترده‌اي در نظام مديريت ما در اين حوزه وجود دارد. از جمله: 1- عدم توجه به مسايل اقتصاد زيست محيطي (موضوعي كه معصومه ابتكار هم به آن اشاره كرده و قرار بود در برنامه چهارم توسعه محقق شود كه به گفته ابتكار: « اهداف محيط زيستي برنامه چهارم تقريباً محقق نشده است.»)؛ 2- تفكر محيط زيستي ضعيف در بين جوامع محلي؛ 3- عدم پايبندي به اجراي برنامه‌هاي توسعه؛ و 4- عدم وجود مديريت يكپارچه در محيط زيست كشور.

آقاي عبدوس  - مديركل دفتر زيستگاه هاي سازمان حفاظت محيط زيست به همراه همكاران شان 


متصدي اشاره كرد كه از سال 1384 تاكنون، حتا يك پروژه CDM نتوانستيم تعريف كنيم و از مزاياي پروتكل كيوتو عملاً بي‌بهره مانديم.
وي در انتهاي سخنانش بر لزوم مهندسي مجدد نظام محيط زيست كشور تأكيد كرد و اهميت آن را در بين مؤلفه‌هاي ديگر از همه بيشتر و راهبردي‌تر دانست.
از جمله حاضران در اين نشست بايد به آقايان دكتر مخدوم، لقايي، پناهي، ذكايي، پيراسته، اميني رنجبر، حيدري، اردستاني، رهبر، شايگان، عبدوس، اشتري و خانم‌ها دكتر عطايي و حميده توسلي اشاره كرد.


دكتر مخدوم و دكتر لقايي در نشست حاضر بودند …


در حاشيه:
- دكتر مخدوم در جلسه امروز بر خلاف هميشه بسيار ساكت بود و هر گاه كه از او مي‌خواستند تا نظراتش را بيان كند، مي‌گفت: من پس از شنيدن همه نظرات و پرسش‌ها، يك پيشنهاد در انتها دارم كه مطرح خواهم كرد! و آن پيشنهاد اين بود: فرقي ندارد كه از منظر EPI به وضعيت پايداري محيط زيست كشور بپردازيم يا ESI - Environment Sustainable Index؛ مهم اين است كه وضعيت محيط زيست ما رو به قهقراست و بايد هر چه زودتر فكري به حالش كرد!

درج نظر

خبر سياه ِ سبزپرس آبي پوش در روز نحس شهريور!

خبرگزاري سبز ايران مي رود تا جان بگيرد؟

     محمّدباقر صدوق را يادتان هست؟ هم او كه ناصر كرمي از قولش نوشت: حفاظت از زيستگاهي كه شغال هم در آن يافت مي‌نشود، به چه معناست؟! يادتان هست كه اين مديركل سازمان حفاظت محيط زيست رسماً پيشنهاد كوچك كردن يا حذف بسياري از مناطق چهارگانه‌‌ي سازمان را مطرح كرد؟ در آن روز و آن مصاحبه، او به زبان بي‌زباني گفت: در مناطق تحت امر خويش، اختياري نداريم و بالاترنشين‌ها نمي‌خواهند يا نمي‌گذارند كه حفاظتي واقعي صورت گيرد! اندكي بعدتر نوشتم كه به دليل برخورد با يك متخلف متجاوز در استان كهكيلويه و بويراحمد، تمامي پرسنل سازمان حفاظت محيط زيست استان با لباس شخصي تردد مي‌كنند و آرم سازمان را از ترس انتقام متخلفين! از روي خودروهاي دولتي خويش پاك كرده‌اند!

درگيري درپارك ملي سرخه‌حصار/شهريور87/عكس:گشت هوايي اداره كل محيطزيست استان تهران

    و امروز در سبز پرس، به تلخی و ناباورانه مي‌خوانيم كه دكتر محمّد باقر صدوق روانه بيمارستان سرخه حصار تهران شده است؛ آن هم نه براي عيادت كردن كه براي عيادت شدن! چرا كه ظاهراً خبر اسد افلاكي كار خودش را كرده است و امروز صدوق بايد تاوان عدم حمايت از آموزه‌هاي محيط زيست را در ايران بدهد؛ هرچند اگر بالاترين مرجع قانوني كشور حكم به صداقت گفته‌هايش داده باشد!

محمدباقر صدوق - عكس از مژگان جمشيدي

    رخداد تلخ و سياهي كه در سيزدهمين روز شهريور 87 در عمارت تخريب شده‌ي محيط زيست استان تهران به وقوع پيوست (به همراه ماجراي تجاوز روز دوشنبه به پارك ملّي كوير)، بار ديگر يادمان مي‌اندازد كه تا چه اندازه دل بستن به حفاظت واقعي از محيط زيست و عملي شدن قوانين مترقي پاسداري از طبيعت وطن، رؤيايي و دور از دسترس به نظر مي‌رسد.
    با اين وجود، همچنان مي‌گويم و مي‌گوييم: آنچه يافت مي نشود، آنم آرزوست ...

    در همین باره:

    - می بینید چه ویرانه ایست این قطعه از زمین؟!

درج نظر

حقیقت را باید "درک" کرد یا باید "دوست" داشت؟!

آن جه وحشتناك است ارتفاع نيست، بلكه افتادن از ارتفاع است.

نيچه

كريس ميسر

     كريس ميسر (Chris Maser) خالق كتاب ارزشمند و پرفروش «جايگاه تنوع بوم‌شناختي در توسعه پايدار» يا Ecological Diversity in Sustainable Development، كه تاكنون به چندين زبان، از جمله فارسي نيز برگردانده شده است، در مقدمه‌ي نخستين فصل از كتابش، جمله‌اي شنيدني را از اركاتس هاوزن (Erkarts Hausen) انديشمند آلماني، نقل مي‌كند كه به باور نگارنده مي‌توان از آن با عنوان كابوس اغلب پژوهشگران و دانشمندان در هزاره‌ي سوّم ياد كرد. هر چند كه هاوزن مخاطب اين جمله را دانشمندان قرن بيستم فرض كرده است!

روي جلد كتاب ميسر كه در سال 1999 منتشر شده است

    آن جمله‌ي زنهاردهنده اين است: «دانشمندان در اين قرن، گويي فراموش كرده‌اند كه نظريه‌ها، هستي خود را مديون عمل هستند و طبيعت قبل از ظهور اين نظريه‌ها نيز حضور داشته‌اند

چرا اغلب پژوهشگران امروز با آرامش فاصله دارند؟!

    و اين دغدغه‌ي بسياري از متفكرين و نظريه‌پردازان باوجداني است كه همواره با اين پرسش نگران‌كننده در خلوت خويش مواجه هستند كه اگر نمي‌آمدند و نمي‌گفتند و نمي‌نوشتند، آيا جهان بدتر از ايني بود كه الان است؟!

تاريخ پژوهش، براي آفرينندگانش چندان هم جذاب نيست!

    به سخني صريح‌تر، فايده‌ي اين همه نظريه و آن همه مقاله و پژوهش و مطالعه براي بسياري از صاحبان آنها در اقصي نقاط جهان، چندان آشكار نيست!

درخت واحد پژوهش؛ آرزويي رؤيايي!

    و يك دليل اين رخداد نگران‌كننده آن است كه در بسياري از موارد، آنها كه در انديشه‌ي آفرينش نظريه يا پندارينه‌اي تازه هستند، با آنها كه در فكر آفرينش يك سازه‌ي فيزيكي عظيم يا هر رخداد اجرايي ديگر هستند، كمترين قرابت، هارموني و پيوستگي را با هم نشان مي‌دهند.

    يعني به بياني ساده‌تر، معمولاً «اجرا» كار خود را مي‌كند و «پژوهش» هم كار خود! و البته «آموزش» هم سرگردان و شناور در بين اين دو!

آيا روشنايي در سرداب گيتي، سراب است يا دست‌يافتني؟!

    و حاصل هم، همين مي‌شود كه مي‌بينيم ... هنگامه‌ي نااميدكننده‌اي كه انديشمنداني چون اركاتس هاوزن را وامي‌دارد تا از عواقب اين غفلت به نخبگان جهان هشدار دهد؛ هشداري كه مخاطبش را نمي‌توان در مرز خاصي از نقشه‌ي گيتي محدود كرد. هشداري كه زنهار نيچه را در پیشانی همین یادداشت يادآور مي‌شود و به كابوس بزرگ بسياري از پژوهشگران امروز بدل شده است؛ به خصوص آن دسته از محققيني كه براي خود نيز نقش بازي مي‌كنند و به هر قيمتي با ويتريني از يادداشت‌هاي ISI شده، مي‌خواهند شهرت را فداي شخصيت كنند ... و این حقیقتی است که باید درک کرد!

   یادمان باشد:

«كساني كه حقيقت را درك كرده‌اند، با افرادي كه حقيقت را دوست دارند، برابر نيستند.»

درج نظر

آيا كلاردشت 1387 را ديده‌ايد؟!

همكاران عزيزم، آقايان دكتر احمد رحماني و مهندس هاشم كنشلو، از پژوهشگران بخش تحقيقات جنگل مؤسسه متبوع، هفته‌ي گذشته بازديدي از منطقه‌ي عمومي كلاردشت داشتند، عرصه‌اي كه قرار بوده بهشت ايران باشد؛ امّا به شهادت دو تصويري كه ملاحظه مي‌كنيد، مي‌رود تا به پهنه‌اي دوزخي بدل شود كه ديگر نه هويت كوهستاني و جنگلي خود را دارد و نه حتا مي‌توان از آن انتظار كاركردي بياباني، با چشم‌اندازهاي جذاب اين بوم‌سازگان گرم و خشك را داشت.

 

عرصه لم يزرع در كلاردشت؛ بهشت سابق ايران! - شهريور ۸۷هجوم اراضي كشاورزي و ويلا به سوي جنگل در كلاردشت - شهريور ۸۷ - شيب شمالي

 

به هر حال، همان طور كه پيش‌تر هم يادآوري كرده بودم، نمونه‌ي كلاردشت، شاهد گويايي است كه نشان مي‌دهد: سؤ مديريت و انكار توانمندي‌هاي سرزمين در چيدمان توسعه تا چه اندازه مي‌تواند مخرب و بنيان‌كن باشد، حتا اگر اين نابخردي انساني در بوم‌سازگان توانمندي چون كلاردشت رخ داده باشد.

آيا كجور هم كلاردشتي ديگر خواهد شد؟!


و اين درست همان سرنوشت شومي است كه با ديدن تابلوهاي رنگارنگ و غول‌پيكر تبليغاتي بر در و ديوار شهر، انتظار كجور، كندلوس، جواهرده و ديگر زون‌هاي اقماري هيركاني را مي‌كشد.

راه‌اندازي پايگاه ملّي مديريت خشكسالي كشاورزي

خطرات خشكسالي را مي‌شود با مديريت به كمينه رساند.


      سرانجام، در راستاي برنامه‌ي راهبردي خشكسالي و به همت دكتر بهرام ثقفيان و همكاران سختكوش‌شان در مركز تحقيقات حفاظت خاك و آبخيزداري، پايگاه ملّي مديريت خشكسالي كشاورزي كشور، راه‌اندازي شد ...

ادامه نوشته

سدسازي ؛ از افتخار تا ترديد!

    موضوع سدسازي و چالش‌هاي بحث‌برانگيز پيرامون آن، در 20 شهريور ماه جاري و با حضور دو نفر از صاحب‌نظران اين حوزه به نقد كشيده خواهد شد.
     اين هم‌انديشي علمي، به همت انجمن اعضاي هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع برگزار خواهد شد كه اطلاعات بيشتر را مي‌توانيد در نشاني اينترنتي انجمن بيابيد.
    گفتني آنكه ورود در اين همايش براي عموم متخصصان، دانشجويان، اصحاب رسانه و ديگر علاقه‌مندان اين حوزه آزاد است.

درج نظر

ايرلند هم به جمع مهاركنندگان انرژي جزر و مدي پيوست

اين ژنراتور به مانند توربين بادى داراى تيغه هاى بزرگى است كه با جريان جزر و مد آب دريا به چرخش در آمده، توليد برق مى كنند. اين تيغه ها قابليت چرخش به زواياى گوناگون را دارند كه اين خود سبب مى گردد تا بتوان از آنها براى چرخش در ۲ جهت مخالف (جزر و مد) و توليد برق استفاده كرد.

    به دنبال گران شدن سوخت‌هاي فسيلي، اغلب دولت‌هاي جهان در دو سال گذشته، سهم عمده‌اي از هزينه‌هاي پژوهشي خود را به حوزه‌ي انرژي‌هاي فناناپذيري چون باد، خورشيد، زمين گرمايي و جزر و مدي اختصاص داده‌اند. به نحوي كه شايد بدون اغراق بتوان ادعا كرد: ميزان پيشرفت نوع بشر در بخش انرژي‌هاي نو در طول چند سال اخير، با چند دهه‌ي پيش از آن هم قابل قياس نيست و يك سر و گردن بالاتر است.

    از جمله به گزارش تارنماي WaterSISWEB، اخيراً نخستين مولد تجارى كه با استفاده از جزر و مد دريا توليد برق مى‌كند در سواحل ايرلند نيز آغاز به كار كرد. گفتني آن كه هرچند هزينه‌ى تمام شده‌ي اين سامانه به ازاي توليد هر كيلووات ساعت الكتريسته در شرايط كنوني بين 30 الى 40 سنت برآورد شده است؛ امّا پيش‌بيني شده با نصب اين مولد با 7 توربين، هزينه‌ي ياد شده به نصف تقليل يابد كه خود جهشي بزرگ براي اقتصادي‌تر شدن سرمايه‌گذاري در اين حوزه به شمار مي‌رود.

    شايان ذكر آنكه تا پيش از اين، نخستين و بزرگ‌ترین نيروگاه جزر و مدي با ظرفیت 240 مگاوات در لارانس فرانسه بود که جنبه تجاری هم دارد. به غیر از آن، بايد از نیروگاه 20 مگاواتی آناپولیس در کانادا، نیروگاه آزمایشی (پایلوت) 400 کیلوواتی کیسلایاگوبا در روسيه و نیروگاه 2/3 مگاواتی جیانگزیا در چین یاد کرد.

    همچنين، مطابق برآورد دانشمندان اروپايي، تاكنون يكصد محل مناسب براي استحصال انرژي جزر و مدي فقط در قاره سبز شناسايي شده كه مي‌تواند تا 12 هزار مگاوات بر ساعت انرژي الكتريكي توليد كنند كه اين مقدار معادل مجموع انرژي توليدي از 10 نيروگاه بزرگ اتمي خواهد بود، منتها با اين تفاوت كه خطرات و هزينه‌هاي گزاف ساخت و نگهداري از نيروگاه‌هاي اتمي را هم دربرنخواهد داشت.

    خوشبختانه اخيراً كوشش‌هايي در اين خصوص در ايران – كشوري كه چندين هزار كيلومتر مرز آبي و كرانه‌هاي ساحلي دارد - هم رخ داده و در ابتداي خورموسي در بندر امام خميني (ره)، اولين تلاش‌هاي عيني مي‌رود تا نتيجه بخش شود.

    اميد كه رويكرد استفاده و مهار انرژي‌هاي نو هر چه بيشتر در ايران و جهان، نهادينه و همه‌گيرتر شود؛ دستاوردي كه در صورت تحقق، بي‌شك جهاني سبزتر، امن‌تر، آرام‌تر و كم سر و صداتر را به ارمغان خواهد آورد.

    در همين باره:

   - جزر و مد و انرژي ناشي از آن و بررسي امكان استفاده در ايران

درج نظر

سندي ديگر در مظلوميت محيط زيست!

و ماجراي شكار در مناطق حفاظت شده همچنان ادامه دارد …

     در دو روز انتهايي مردادماه 1387 در منطقه‌ي حفاظت شده‌ي دنا بودم و ملاقات‌هايي با مديركل محيط زيست استان كهكيلويه و بويراحمد (آقاي بادام فيروز)، معاون محيط طبيعي استان (آقاي خدارحمي) و برخي از مسئولين و محيط‌بانان محلي سازمان در منطقه‌ي شهرستان دنا (سي سخت) داشتم. متأسفانه به دليل درگيري مسلحانه‌ي پيش آمده بين گروهي از شكارچيان متخلف و محيط بانان منطقه‌ي حفاظت شده‌ي دنا در روز 26 مرداد كه منجر به كشته شدن يكي از شكارچيان شده بود، منطقه دچار التهاب شديدي بود. به ويژه آن كه در طول تاريخ تأسيس منطقه‌ي حفاظت شده دنا، تاكنون هيچ تلفاتي – چه از سوي متخلفين يا محيط‌بانان – به وقوع نپيوسته بود. در صورتي كه در مناطق ديگر همجوار، چون سبزكوه و تنگ صياد تاكنون چندين مورد درگيري منجر به قتل گزارش شده است ...

ادامه نوشته

مديريت خشكسالي يا خشكسالي مديريتي؟ مسأله اين است!


     چندي پيش، يعني دقيقاً در بيست و دومين روز از مرداد ماه 1387، وقتي پاي سخنراني عباس كشاورز، معاون بازنشسته وزير كشاورزي در هم‌انديشي تخصصي خشكسالي و پيامدهاي آن نشسته بودم، از شنيدن اين خبر كه حدود 11 ميليون تن يا 47 درصد   TDNعلوفه‌ي مورد نياز دام كشور در سال جاري به دليل خشكسالي كاهش يافته است، حيرت نكردم. مهندس كشاورز در همان نشست اعلام كرد: ما چاره‌اي نداريم جز آن كه – دست كم - يك تا دو ميليون تن علوفه در سال جاري وارد كنيم (موضوعي كه نگهدار اسكندري، عالي‌ترين مقام مسئول در حوزه‌ي مديريت مراتع كشور نيز در همين نشست تخصصي بر آن صحه نهاد). از همين رو، وقتي امروز مصاحبه‌ي محمّد حسين انصاري‌فرد، مديركل روابط عمومي وزارت جهاد كشاورزي را خواندم كه در آن از واردات علوفه و جو به منظور شكستن قيمت‌ها سخن گفته و مژده داده بود كه دولت مي‌خواهد قيمت علوفه را از كيلويي 500 تومان به 290 تومان كاهش دهد، باز هم حيرت نكردم.
    امّا شما بگوييد: چگونه با چنين شرايطي مي‌توان از كنار اين خبر به راحتي گذشت و چشم بر روي صف كاميون‌هايي كه علوفه‌ي ايراني را به مقصد كشورهاي عربي آن سوي خليج فارس اهدا مي‌كنند، بست؟! آيا اينگونه مي‌خواهيم تراز صادرات غيرنفتي خود را افزايش دهيم؟!

كداميك را باور كنيم؟! اين صف خروج علوفه از كشور را يا  خبر واردات علوفه به كشور را؟!

     مي‌گويند: در جهان امروز ديگر نمي‌توان از «هماهنگي» به عنوان يكي از وظايف «مديريت» نام برد؛ چرا كه در حقيقت، «هماهنگي» امروز، يعني: «مديريت».
    و آنچه كه در صحنه‌ي صادرات و واردات حيرت‌انگيز علوفه به كشور رخ داده است، شاهدي گويا در تشريح اين مدعاست كه آنچه كشور را بيش از خشكسالي اقليمي در تنگنا و فشار قرار داده است، «خشكسالي مديريتي» است!

همين.

درج نظر

روزگار پژمان تاغ‌زارهاي زواره!

   سه شنبه گذشته – 29 مرداد 87 -  در معيت يك گروه كارشناسي شش نفره مركب از سيد عطا رضايي، هاشم كنشلو، قاسم حقاني، مرتضی ابراهيمي و عمار رفيعي امام راهي شهرستان اردستان شديم تا از عرصه‌ي پهناور جنگل‌هاي دست‌كاشت تاغ در شمال بخش زواره (15 كيلومتري شمال شرق اردستان و 120 كيلومتري اصفهان) بازديد كنيم. عرصه‌اي به وسعت 80 هزار هكتار كه 23 سال پيش و پس از هجوم پي در پي و بي‌امان ماسه‌هاي روان بر پيكره‌ي شهر زواره و اراضي كشاورزي اطراف آن، به همت همكاران سختكوشم در دفتر امور بيابان سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخيزداري كشور تثبيت شده و بدل به يكي از شاخص‌ترين جنگل‌هاي انسان‌ساز تاغ در مناطق بياباني كشور شد ...

شمال شرق زواره - تاغهاي فراواني خشكيده اند ….

ادامه نوشته